6 / 1
مَثَلُ الطّریقِ إلَى اللهِ
الکتاب
«وَ أَنَّ هذا صِراطِی مُسْتَقِیماً فَاتَّبِعُوهُ وَ لا تَتَّبِعُوا اَلسُّبُلَ فَتَفَرَّقَ بِکُمْ عَنْ سَبِیلِهِ ذلِکُمْ وَصّاکُمْ بِهِ لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ».(1)
الحدیث
5035. رسول الله صلى الله علیه و آله: إنَّ اللهَ ضَربَ مَثَلاً صِراطا مُستَقیما، على کَنَفَیِ الصِّراطِ دارانِ لَهُما أبوابٌ مُفَتّحَةٌ، علَى الأبوابِ سُتورٌ وداعٍ یَدعو على رأسِ الصِّراطِ، وداعٍ یَدعو فَوقَهُ، واللهُ یَدعو إلى دارِ السَّلامِ ویِهدی مَن یَشاءُ إلى صِراطٍ مُستَقیمٍ، والأبوابُ الّتی على کَنَفَیِ الصِّراطِ حُدودُ اللهِ، فلا یَقَع أحَدٌ فی حُدودِ اللهِ حتّى یُکشَفَ السِّترُ، والّذی یَدعو مِن فَوقِهِ واعِظُ رَبِّهِ.(2)
5036. عنه صلى الله علیه و آله: ضَرَبَ اللهُ صِراطا مُستَقیما، وعلى جَنبَتَیِ الصِّراطِ سُورانِ فیهِما أبوابٌ مُفَتَّحَةٌ، وعلَى الأبوابِ سُتورٌ مُرخاةٌ، وعلى بابِ الصِّراطِ داعٍ یقولُ: یا أیُّها النّاسُ، ادخُلوا الصِّراطَ جَمیعا ولا تَتَفرَّقوا، وداعٍ یَدعو مِن فَوقِ الصِّراطِ، فإذا أرادَ الإنسانُ أن یَفتَحَ شَیئا مِن تِلکَ الأبوابِ قالَ: وَیحَکَ! لاتَفتَحْهُ، فإنّکَ إن تَفتَحْهُ تَلِجْهُ؛ فالصِّراطُ الإسلامُ، والسُّورانِ حُدودُ اللهِ، والأبوابُ المُفَتّحَةُ مَحارِمُ اللهِ، وذلکَ الدّاعی على رأسِ الصِّراطِ کِتابُ اللهِ، والدّاعی مِن فَوقُ واعِظُ اللهِ تعالى فی قَلبِ کُلِّ مُسلِمٍ.(3)
6 / 1
مَثَلِ راه رسیدن به خدا
قرآن
«و [بدانید] این است راه راست من. پس، از آن پیروى کنید و از راهها [ى دیگر] پیروى مکنید، که شما راى از راه و ى پراکنده مىسازد. اینهاست که [خدا] شما راى به آن سفارش کرده است. باشد که به تقوا گرایید».
حدیث
5035. پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: خداوند، راه راستى را مَثَل زده که در دو کناره آن راه، دو خانه است که درهاى گشوده دارند و جلوى درها پردههایى آویزان است. بر سر آن راه، فراخوانندهاى فرا مىخواند و در بالاى آن راه، فراخواننده دیگرى فرا مىخواند. و خداوند به خانه سلامتْ دعوت مىکند و هر که را بخواهد، به راه راستْ هدایت مىکند. درهایى که در دو کناره آن راه است، حدود خدایند که هر کس در [قرقگاه] حدود خداوندْ وارد شود، پرده برداشته مىشود، و آن دعوتگرى که از بالاى راه دعوت مىکند، واعظ پروردگار اوست
5036. پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: خداوند، راه راستى را مَثَل زده که در دو طرف آن، دو دیوار است، با درهایى گشوده و جلوى درها پردههایى آویزان است. در ورودىِ راه، دعوتگرى مىگوید: «اى مردم! همگى به راه در آیید و پراکنده نشوید». دعوتگر دیگرى نیز از فراز راه [مردم را به در آمدن در راه] دعوت مىکند. پس هر گاه انسان بخواهد یکى از آن درها را بگشاید، او مىگوید: «واى بر تو! آن را باز مکن؛ زیرا اگر بازش کنى، وارد آن مىشوى».
آن راه، اسلام است و آن دو دیوار، حدود خدایند و درهاى گشوده، محارم خدا و آن دعوتگرِ سر راه، کتاب خدا و آن دعوتگرِ فراز راه، واعظ خداوند متعال در دل هر مسلمان است
5037. الدرّ المنثور عن ابن مسعود: خَطَّ رسولُ اللهِ صلى الله علیه و آله خَطّا بِیَدِهِ، ثُمّ قالَ: هذا سبیلُ اللهِ مُستَقیما، ثُمّ خَطَّ خُطوطا عن یَمینِ ذلکَ الخَطِّ وعن شِمالِهِ ثُمّ قالَ: وهذهِ السُّبُلُ لَیسَ مِنها سَبیلٌ إلّا علَیهِ شَیطانٌ یَدعو إلَیهِ، ثُمّ قَرأ «وَ أَنَّ هذا صِراطِی مُسْتَقِیماً فَاتَّبِعُوهُ وَ لا تَتَّبِعُوا اَلسُّبُلَ…».(4)
6 / 2
مَثَلُ النّبیِّ واُمّتِهِ ورسالتِهِ
5038. رسول الله صلى الله علیه و آله: مَثَلی ومَثَلُکُم کَمَثَلِ رجُلٍ أوقَدَ نارا فَجَعلَ الفَراشُ والجَنادِبُ یَقَعْنَ فیها وهُو یَذُبُّهُنَّ عَنها، وأنا آخِذٌ بحُجَزِکُم عَنِ النّارِ وأنتُم تَفَلَّتونَ مِن یَدِی.(5)
5039. عنه صلى الله علیه و آله: إنّما مَثَلی ومَثَلُکُم مَثَلُ قَومٍ خافُوا عَدُوّا یأتیهِم فبَعَثوا رجُلاً یَتراءى لَهُم، فبَینَما هُم کذلکَ أبصَرَ العَدُوَّ فأقبَلَ لِیُنذِرَهُم وخَشِیَ لِیُدرِکَهُم العَدُوُّ(6) قَبلَ أن یُنذِرَ قَومَهُ فأهوى بثَوبِهِ، أیُّها النّاسُ، اُتِیتُم ثلاثَ مرّاتٍ.(7)
5037. الدرّ المنثور به نقل از ابن مسعود : پیامبر خدا با دستش خطّى کشید و آن گاه فرمود: «این، راه راست خداست». سپس در سمت راست و چپ آن، خطوطى رسم کرد و فرمود: «بر سر هر یک از این راهها، شیطانى است که به آن فرا مىخواند». ایشان سپس این آیه را قرائت کرد: «و این است راه راست من. پس، از آن پیروى کنید و از راهها [ى دیگر] پیروى مکنید…».
6 / 2
مَثَل پیامبر، امّت او و رسالت او
5038. پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: حکایت من و شما، حکایت مردى است که آتش افروخته است و پروانهها و ملخها خود را به درون آن مىاندازند و او آنها را از آتش، دور مىکند. من هم کمربندهاى شما را گرفتهام و از آتش، دورتان مىکنم و شما از دستان من مىگریزید [و به سوى آتش مىروید].
5039. پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: حکایت من و شما، حکایت عدّهاى است که از هجوم دشمنى، به خود مىترسند. از این رو، مردى را مىفرستند که برایشان قراولى ببرد و در همین حال، او دشمن را مىبیند و از بیم آن که مبادا پیش از این که نزد افرادش برسد و به آنان هشدار دهد، دشمن به آنان دست یابد، با لباس خود، سه بار علامت مىدهد که:
اى مردم! به شما حمله شده است.
5040. عنه صلى الله علیه و آله: مَثَلی ومَثَلُ ما بَعَثَنی اللهُ بهِ کمَثَلِ رجُلٍ أتى قَوما فقالَ: یاقَومُ، إنّی رأیتُ الجَیشَ بعَینی، وإنّی أنا النَّذیرُ العُریانُ، فالنَّجاءَ النَّجاءَ! فأطاعَتهُ طائفَةٌ مِن قَومٍ، فأدلَجوا وانطَلَقوا على مَهلِهِم فنَجَوا، وکَذّبَتهُ طائفَةٌ مِنهُم فأصبَحوا مکانَهُم، فصَبَّحَهُمُ الجَیشُ فأهلَکَهُم واجتاحَهُم، فذلکَ مَثَلُ مَن أطاعَنی واتَّبَعَ ماجِئتُ بهِ، ومَثَلُ مَن عَصانی وکَذّبَ بما جِئتُ بهِ مِن الحقِّ.(8)
5041. رسول الله صلى الله علیه و آله: إنّما مَثَلی ومَثَلُکُم ومَثَلُ الأنبیاءِ کمَثَلِ قَومٍ سَلَکوا مَفازَةً غَبَراءَ، لا یَدرونَ: ما قَطَعوا مِنها أکثَرُ أم ما بَقِیَ، فحَسَرَ ظُهورُهُم ونَفِدَ زادُهُم وسَقَطوا بَینَ ظَهْرانَیِ المَفازَةِ فأیقَنوا بالهَلَکَةِ، فبَینَما هُم کذلکَ إذ خَرَجَ علَیهِم رجُلٌ فی حُلّةٍ یَقطُرُ رأسُهُ، فقالوا: إنّ هذا لَحَدیثُ عَهدٍ بالرِّیفِ، فانتَهى إلَیهِم فقالَ: مالَکُم یا هؤلاءِ؟ قالوا: ما تَرى؟ ! حَسَرَ ظَهرُنا ونَفِدَ زادُنا وسَقَطنا بَینَ ظَهرانَیِ المَفازَةِ، ولانَدری ما قَطَعنا مِنهُ أکثَرُ أم ما بَقِیَ علَینا؟ قالَ: ماتَجعَلونَ لِی إنْ أورَدتُکُم ماءً رِوَىً وریاضا خُضرا؟ قالوا: نَجعَلُ لَک حُکمَکَ…
فأورَدَهُم ریاضا خُضرا وماءً رِوَىً، فمَکَثَ یَسیرا فقالَ: هَلِمُّوا إلى ریاضٍ أعشَبَ مِن ریاضِکُم، وماءٍ أروى مِن مائکُم، فقالَ جُلُّ القَومِ: ما قَدَرنا على هذا حتّى کِدْنا ألّا نَقدِرَ علَیهِ! وقالَت طائفَةٌ مِنهُم: ألَستُم قَد جَعَلتُم لهذا الرّجُلِ عُهودَکُم ومَواثیقَکُم أن لا تَعصُوهُ وقَد صَدَقَکُم فی أوَّلِ حَدیثِهِ، وآخِرُ حَدیثِهِ مِثلُ أوَّلِهِ؟ ! فَراحَ وراحُوا مَعهُ، فأورَدَهُم ریاضا خُضرا وماءً رِوىً، وأتى الآخَرینَ العَدُوُّ مِن تَحتِ لَیلَتِهِم، فأصبَحوا ما بینَ قَتیلٍ وأسیرٍ.(9)
5040. پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: حکایت من و آنچه خداوندْ مرا به آن مبعوث کرده، حکایت مردى است که نزد مردمى مىرود و مىگوید: «اى مردم! من با چشم خود، لشکر [دشمن] را دیدم و همانا من هشدار دهنده آشکار و بىپردهام. خود را برهانید! خود را برهانید!». پس، گروهى از آن مردم اطاعتش مىکنند و شبهنگام رهسپار مىشوند و به آرامى پیش مىروند و نجات مىیابند و گروهى از ایشان، سخن او را دروغ مىشمارند و شب را در جاى خود مىگذرانند و آن لشکر، سپیدهدم بر آنها مىتازد و همه را قلع و قمع مىکند.
این است حکایت کسى که از من اطاعت کند و از آنچه آوردهام، پیروى نماید و حکایت کسى که از من نافرمانى کند و آنچه را از حق آوردهام، دروغ شمارد.
5041. پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: حکایت من و شما و پیامبران، حکایت گروهى است که بیابانى خشک و سوزان را مىپیمایند و نمىدانند مسافتى را که پیمودهاند، بیشتر است یا آنچه مانده است خسته و کوفته مىشوند و توشهشان به پایان مىرسد و در وسط بیابان مىافتند و یقین مىکنند که از بین مىروند.
در همین حال، ناگاه، مردى حلّه بر تن، در حالى که از سرش آب مىچکد، نمایان مىشود. آن عدّه مىگویند: این مرد، تازه از آبادى مىآید. پس، چون به آنها مىرسد، مىگوید: هان! شما را چه شده است؟
آن عدّه مىگویند: مىبینى که از نفس افتادهایم و توشهمان تمام شده و در وسط این بیابان از پا در آمدهایم و نمىدانیم بیشتر راه را پیمودهایم، یا کمترش را!
آن مرد مىگوید: اگر شما را به آبى گوارا و باغهاى سرسبزم برسانم، به من چه مىدهید؟
آنها مىگویند: هر چه تو بگویى، فرمان خواهیم برد….
آن مرد، آنها را به باغهایى سرسبز و آبى گوارا مىرساند و پس از درنگى کوتاه، به آنها مىگوید: برخیزید تا شما را به باغ سرسبزتر از این باغ و آبى گواراتر از این آب ببرم. امّا بیشتر آن عدّه مىگویند: چیزى نمانده بود که به همین مقدار هم دست نیابیم. و گروهى از ایشان مىگویند: مگر با این مرد، عهد و پیمان نبستید که نافرمانىاش نکنید؟ او در آغاز، به شما راست گفت و این حرفش هم مانند حرف اوّلش راست است. پس با او به راه مىافتند و او آنها را به باغهایى سرسبز و آبى گوارا مىرساند؛ امّا دیگران [همان جا مىمانند و] شبهنگام، گرفتار شبیخون دشمن مىشوند و صبحگاه از آنان چیزى جز کُشته و اسیر باقى نمىماند.
6 / 3
مَثَلُ النّبیِّ والسّاعةِ
5042. رسول الله صلى الله علیه و آله: مَثَلی ومَثَلُ السّاعةِ کَفَرسَی رِهانٍ، مَثَلی ومَثَلُ السّاعةِ کمَثَلِ رجُلٍ بَعثَهُ قَومُهُ طَلیعَةً، فلَمّا خَشِیَ أن یُسبَقَ ألاحَ بثَوبِهِ: اُتیتُم اُتیتُم! أنا ذاکَ أنا ذاکَ!(10)
6 / 4
مَثَلُ القُرآنِ
5043. رسول الله صلى الله علیه و آله: مَثَلُ القُرآنِ ومَثَلُ النّاسِ کمَثَلِ الأرْضِ والغَیثِ، بَینَما الأرضُ مَیّتَةٌ هامِدَةٌ إذ أرسَلَ اللهُ علَیها الغَیثَ فاهتَزّت، ثُمّ یُرسِلُ الوابِلَ فتَهتَزُّ وتَربُو، ثُمّ لایَزالَ یُرسِلُ الأودِیَةَ حتّى تَبذُرَ وَتَنبُتَ ویَزهُوَ نَباتُها، ویُخرِجَ اللهُ ما فیها مِن زِینَتِها ومَعایِشِ النّاسِ والبَهائمِ، وکذلکَ فِعلُ هذا القُرآنِ بالنّاسِ.(11)
5044. عنه صلى الله علیه و آله: مَثَلُ ما بَعثَنی اللهُ بهِ مِن الهُدى والعِلمِ کمَثَلِ الغَیثِ الکثیرِ أصابَ أرضا فکانَ مِنها نَقِیَّةٌ قَبِلَتِ الماءَ وأنبَتَتِ الکَلَأَ والعُشبَ الکثیرَ، وکانت مِنها أجادِبُ أمسَکَتِ الماءَ، فنَفَعَ اللهُ بها النّاسَ فشَرِبوا مِنها وسَقَوا ورَعَوا. وأصابَ طائفَةً مِنها اُخرى، إنّما هِی قِیعانٌ لاتُمسِکُ ماءً ولا تُنبِتُ کَلَأً، فذلکَ مَثَلُ مَن فَقِهَ فی دِینِ اللهِ وَنَفعَهُ ما بَعَثَنی اللهُ بهِ فعَلِمَ وعَلَّمَ، ومَثَلُ مَن لَم یَرفَعْ بذلکَ رأسا ولَم یَقبَلْ هُدى اللهِ الّذی اُرسِلتُ بهِ.(12)
6 / 3
مَثَل پیامبر و قیامت
5042. پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: حکایت من و قیامت، مانند دو اسب مسابقه است. حکایت من و قیامت، حکایت مردى است که عدّهاى او را براى خبر یافتن از وضعیّت دشمن، پیشاپیش، روانه کردهاند و او از بیم این که دشمن، زودتر از او، خود را به مردمش برساند، جامهاش را در مىآورد و با آن، علامت مىدهد که: «به شما حمله شده! به شما حمله شده! من هستم! من هستم!».
6 / 4
مَثَل قرآن
5043. پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: حکایت قرآن و مردم، حکایت زمین و باران است. در حالى که زمین، مرده و خشکیده است، ناگاه، خداوند بر آن باران مىفرستد و زمین به جنبش در مىآید سپس بارانهاى تند را فرو مىریزاند و زمین به جنبش در مىآید و رشد مىکند. آن گاه پشت سر هم، نهرها و درّهها را جارى مىسازد، تا آن که زمینْ مىرویاند و گیاهانش بالیدن مىگیرند و خداوند، آنچه را که مایه آراستگى زمین و خوراک مردم و حیوانات است، از دل آن بیرون مىآورد. قرآن نیز با مردم، چنین مىکند.
5044. پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: حکایت هدایت و دانشى که خداوندْ مرا به آنها مبعوث کرده، حکایت باران بسیارى است که در سرزمینى مىبارد. قسمتى از آن سرزمین که پاکیزه (مناسب) است، آب را به خود مىپذیرد و گیاه و علف فراوانى را مىرویاند، و بخشى از آن که سخت است، آب را نگه مىدارد و خداوند با آن، مردم را بهرهمند مىسازد؛ زیرا از آبِ آن جا مىنوشند و مزارع خود را آبیارى مىکنند و چارپایانشان را مىچرانند. قسمتى از آب باران هم به جاهاى دیگرى از آن سرزمین مىریزد که کویر است؛ نه آبى نگه مىدارد و نه گیاهى مىرویاند. این است حکایت کسى که در دین خدا دانا شود و آنچه خداوند، مرا به آن فرستاده است، او را سود بخشد و بیاموزد و آموزش دهد و [نیز] حکایت کسى که به سبب آن، سرى بلند نکرده و هدایت خدا را که براى آن فرستاده شدهام، نپذیرفته باشد.
6 / 5
مَثَلُ اُمّةِ النّبیِّ صلى الله علیه و آله
الکتاب
«مُحَمَّدٌ رَسُولُ اَللهِ وَ اَلَّذِینَ مَعَهُ أَشِدّاءُ عَلَى اَلْکُفّارِ رُحَماءُ بَیْنَهُمْ تَراهُمْ رُکَّعاً سُجَّداً یَبْتَغُونَ فَضْلاً مِنَ اَللهِ وَ رِضْواناً سِیماهُمْ فِی وُجُوهِهِمْ مِنْ أَثَرِ اَلسُّجُودِ ذلِکَ مَثَلُهُمْ فِی اَلتَّوْراةِ وَ مَثَلُهُمْ فِی اَلْإِنْجِیلِ کَزَرْعٍ أَخْرَجَ شَطْأَهُ فَآزَرَهُ فَاسْتَغْلَظَ فَاسْتَوى عَلى سُوقِهِ یُعْجِبُ اَلزُّرّاعَ لِیَغِیظَ بِهِمُ اَلْکُفّارَ وَعَدَ اَللهُ اَلَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا اَلصّالِحاتِ مِنْهُمْ مَغْفِرَةً وَ أَجْراً عَظِیماً».(13)
الحدیث
5045. رسول الله صلى الله علیه و آله: مَثَلُ اُمّتی کالمَطَرِ؛ یَجعَلُ اللهُ تعالى فی أوّلِهِ خَیرا، وفی آخِرِهِ خَیرا.(14)
5046. عنه صلى الله علیه و آله: مَثَلُ اُمّتی مَثَلُ المَطَرِ؛ لا یُدرى أوّلُهُ خَیرٌ أم آخِرُهُ.(15)
5047. عنه صلى الله علیه و آله: إنّما مَثَلُ هذهِ الاُمّةِ کمَثَلِ الغَیثِ؛ لایُدرى أوّلُهُ خَیرٌ أم آخِرُهُ، وبَینَ ذلکَ نَهجٌ أعوَجُ لَستُ مِنهُ ولَیسَ مِنّی.(16)
5048. عنه صلى الله علیه و آله: مَثَلُکُم أیّتُها الاُمّةُ کمَثَلِ عَسکَرٍ قَد سارَ أوّلُهُم ونُودِیَ بالرَّحیلِ، فما أسرَعَ ما یَلحَقُ آخِرُهُم بأوّلِهِم! واللهِ، لا الدُّنیا فی الآخِرَةِ إلّا کنَفَحَةِ أرْنَبٍ، الحَدَّ الحَدَّ عِبادَ اللهِ! واستَعینوا باللهِ ربِّکُم.(17)
5049. عنه صلى الله علیه و آله: إنّما مَثَلُ هذهِ الاُمّةِ مَثَلُ حَدیقَةٍ أطعَمَ مِنها فَوجا عاما ثُمّ فَوْجا عاما، فلَعلَّ آخِرَها فَوجا أنْ یکونَ أثبَتَها أصلاً وأحسَنَها فَرعا وأحلاها جَنىً، وأکثَرَها خَیرا وأوسَعَها عَدلاً وأطوَلَها مُلکا.(18)
6 / 5
مَثَل امّت پیامبر
قرآن
«محمّد، پیامبر خداست و کسانى که با اویند، بر کافران، سختگیر [و] با همدیگر مهرباناند. آنان را در رکوع و سجود مىبینى [و] فضل و خشنودى خدا را خواستارند. علامتِ [مشخّصه] آنان بر اثر سجود، در چهرههایشان است. این، مَثَلِ ایشان است در تورات، و مَثَلِ آنها در انجیل، چون کِشتهاى است که جوانه خود بر مىآورد و آن را مایه مىدهد تا ستبر شود و بر ساقههاى خود بِایستد و دهقانان را به شگفت آورد، تا از [انبوهىِ] آنان، [خدا] کافران را به خشم در اندازد. خدا به کسانى از آنان که ایمان آورده و کارهاى شایسته کردهاند، آمرزش و پاداش بزرگى وعده داده است».
حدیث
5045. پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: حکایت امّت من، چون باران است که خداوند متعال در آغاز آن، خیر و برکت قرار مىدهد و در آخر آن نیز خیر و برکت.
5046. پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: حکایت امّت من، چون باران است که معلوم نیست اوّل آن باران، بهتر است یا آخرش.
5047. پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: در حقیقت، حکایت این امّت، حکایت باران است که معلوم نیست آغازش بهتر است یا فرجامش و در این میان، راهى است کج، که نه من از آن هستم و نه آن از من است.
5048. پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: حکایت شما اى امّت حکایت لشکرى است که اوّل آن، حرکت کرده و بانگ کوچیدن سر داده شده است. چه زود دنباله آن لشکر به اوّلینشان مىپیوندند! به خدا سوگند، دنیا در برابر آخرت، به اندازه دَمِش خرگوشى بیش نیست. بشتابید، بشتابید اى بندگان خدا و از پروردگارتان، خدا، کمک بگیرید!
5049. پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: مَثَل این امّت، در حقیقت، مَثَل باغىاست که [باغبانش] یک سال، گروهى را از آن تغذیه مىکند و سالى دیگر، گروهى دیگر را. اى بسا آخرین گروه این امّت، داراى ریشهاى استوارتر و شاخ و برگى زیباتر و میوهاى شیرینتر باشد و خیرش بیشتر و عدالتش گستردهتر و فرمانروایىاش درازتر باشد.
5050. عنه صلى الله علیه و آله: مَثَلُ اُمّتی کحَدیقَةٍ قامَ علَیها صاحِبُها، فاحتَدَرَ رَواکِیَها وهَیّأَ مَساکِنَها وحَلَقَ سَعَفَها، فأطْعَمَ عاما فَوجا وعاما فَوجا، فلَعلَّ آخِرَهُما طَعما أن یکونَ أجوَدَهُما قِنوانا وأطوَلَهُما شِمراخا والّذی بَعَثَنی بالحَقِّ! لَیَجِدَنَّ عیسَى بنُ مَریمَ فی اُمّتی خَلَفا مِن حَوارِیهِ.(19)
6 / 6
المَثَلُ الأعلى
5051. رسول الله صلى الله علیه و آله: نَحنُکَلِمَةُ التَّقوى، وسَبیلُ الهُدى، والمَثَلُ الأعلى، والحُجَّةُ العُظمى، والعُروَةُ الوُثقى.(20)
5052. عنه صلى الله علیه و آله لِعَلِیٍّ علیه السلام : یا علیُّ، أنتَ حُجَّةُ اللهِ، وأنتَ بابُ اللهِ، وأنتَ الطَّریقُ إلَى اللهِ، وأنتَ النَّبَأُ العَظیمُ، وأنتَ الصِّراطُ المُستَقیمُ، وأنتَ المَثَلُ الأعلى.(21)
6 / 7
مَثَلُ المؤمنِ
5053. رسول الله صلى الله علیه و آله: مَثَلُ المؤمنِ کمَثَلِ العَطّارِ؛ إن جالَستَهُ نَفَعَکَ، وإن ماشَیتَهُ نَفَعَکَ، وإن شارَکتَهُ نَفَعَکَ.(22)
5050. پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: حکایت امّت من، حکایت باغى است که صاحبش به آن رسیدگى کند و چاهها و جوىهایش را حفر نماید و خانههایش را آماده سازد و شاخههاى خشک درختانش را بِبُرد، به طورى که یک سال، گروهى را میوه دهد و سال دیگر، گروهى دیگر را و اى بسا که سالهاى آخر، خوشههایش پُربارتر و شاخههایش بلندتر باشد. سوگند به آن که مرا به حق برانگیخت، هر آینه عیسى بن مریم، در میان امّت من، جانشینان حواریان خود را خواهد یافت.
6 / 6
برترین مَثَل
5051. پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: ماییم کلمه تقوا و راه هدایت و برترین مَثَل و بزرگترین حجّت و استوارترین دستاویز
5052. پیامبر خدا صلى الله علیه و آله به على علیه السلام : اى على! تو حجّت خدایى، تو باب خدایى، تو راه رسیدن به خدایى، تو آن خبرِ بزرگى، تو آن صراط مستقیمى و تو آن برترین مَثَلى
6 / 7
مَثَل مؤمن
5053. پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: مؤمن به مانند عطرفروش است که اگر با او بنشینى، به تو سود مىرساند، اگر با او راه بروى، به تو سود مىرساند و اگر با او شریک شوى، به تو سود مىرساند.
5054. عنه صلى الله علیه و آله: مَثَلُ المؤمنِ مَثَلُ النَّخلَةِ؛ ما أخَذتَ مِنها مِن شَیءٍ نَفعَکَ.(23)
5055. عنه صلى الله علیه و آله: مَثَلُ الرّجُلِ المسلمِ مَثَلُ شَجَرَةٍ خَضراءَ لا یَسقُطُ وَرَقُها ولایَتَحاتُّ؛ وهِی النَّخلَةُ.(24)
5056. عنه صلى الله علیه و آله: مَثَلُ المؤمنِ مَثَلُ السُّنبُلَةِ، تَمیلُ أحیانا وتَقومُ أحیانا.(25)
5057. عنه صلى الله علیه و آله: مَثَلُ المؤمنِ مَثَلُ السُّنبُلَةِ؛ تَستَقیمُ مَرّةً وتَحمَرُّ مَرّةً ومَثَلُ الکافرِ مَثَلُ الأرْزَةِ؛ لا تَزالُ مُستَقیمَةً حتّى تَخِرَّ ولا تَشعُرَ.(26)
5058. عنه صلى الله علیه و آله: مَثَلُ المؤمنِ مَثَلُ الخامَةِ؛ تَحمَرُّ مَرّةً وتَصفَرُّ اُخرى، والکافرُ کالأرْزَةِ.(27)
5059. عنه صلى الله علیه و آله: مَثَلُ المؤمنِ کمَثَلِ خامَةِ الزَّرعِ؛ مِن حَیثُ أتَتها الرِّیحُ کَفَأتها، فإذا سَکَنَتِ اعتَدَلَت، وکذلکَ المؤمنُ یُکفَأُ بالبَلاءِ ومَثَلُ الفاجِرِ کالأرْزَةِ صَمّاءُ مُعتَدِلَةٌ، حتّى یَقصِمَها اللهُ إذا شاءَ.(28)
5060. عنه صلى الله علیه و آله: مَثَلُ المؤمنِ کمَثَلِ الزَّرعِ، لا تَزالُ الرِّیاحُ تَفیؤهُ، ولا یَزالُ المؤمنُ یُصیبُهُ بَلاءٌ، ومَثَلُ المنافِقِ مَثَلُ الشَّجَرَةِ الأرْزِ، لا تَهتَزُّ حتّى تُستَحصَدَ.(29)
5061. عنه صلى الله علیه و آله: مَثَلُ المؤمنِ کمَثَلِ النَّحلَةِ؛ إن أکَلَتْ أکَلَت طَیِّبا، وإن وَضَعَت وَضَعت طَیِّبا، وإن وَقَعت على عُودٍ نَخِرٍ لَم تَکسِرْهُ.(30)
5054. پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: مَثَل مؤمن، مَثَل درخت خرماست که هر چه از آن برگیرى، به کارَت مىآید
5055. پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: حکایت مرد مسلمان، حکایت درخت سبزى است که برگهایش نمىریزد و آفت (پوسیدگى) نمىبیند. این درخت، درخت خرماست.
5056. پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: مَثَل مؤمن، مَثَل خوشه [اى از گندم یا جو] است که گاه کج مىشود و گاه راست.(31)
5057. پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: مَثَل مؤمن، مَثَل خوشه [اى از گندم یا جو] است که گاه راست مىشود و گاه سرخ. و مَثَل کافر، مَثَل درخت صنوبر است که همیشه راست است، تا آن که یکباره فرو مىافتد.(32)
5058. پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: مَثَل مؤمن، مَثَل گیاهى نورسته است که گاه سرخ مىشود و گاه زرد؛ امّا کافر، مانند درخت صنوبر است.
5059. پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: حکایت مؤمن، حکایت کِشتهاى تَر و تازه است که از هر طرف که باد بر آن بوزد، خمیدهاشمىکند و چون باد بِایستد، راست مىشود. بدین سان، مؤمن با بلا، کج و خمیده مىشود. و حکایت فاجر، مانند درخت صنوبر است که سخت و راست است، تا هر گاه که خداوند بخواهد، آن را مىشکند.
5060. پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: حکایت مؤمن، حکایت زراعتىاست که وزش بادها همواره آن را به هر سو خمیده مىکند. مؤمن، پیوسته در معرض بلاست. حکایت منافق، حکایت درخت صنوبر است که تکان نمىخورد، تا آن که وقت بریدنش فرا مىرسد.
5061. پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: مَثَل مؤمن، مَثَل زنبور عسل است که اگر بخورد، چیز پاکیزه مىخورد و اگر تولید کند، چیزى پاکیزه تولید مىکند و اگر روى شاخه پوسیدهاى بنشیند، آن را نمىشکند.
5062. عنه صلى الله علیه و آله: مَثَلُ المؤمنِ مَثَلُ سَبیکَةِ الذَّهَبِ؛ إن نَفَختَ علَیها احمَرَّت، وإن وُزِنَت لَم تَنقُصْ.(30)
5063. عنه صلى الله علیه و آله: مَثَلُ المؤمنِکالبَیتِ الخَرِبِفی الظّاهِرِ، فإذا دَخَلتَهُ وجَدتَهُ مُؤنَّقا. ومَثَلُ الفاجِرِ کمَثَلِ القَبرِ المُشرِفِ المُجَصَّصِ یُعجِبُ مَن رآهُ وجَوفُهُ مُمتَلئٌ نَتْنا.(33)
5064. عنه صلى الله علیه و آله: مَثَلُ المؤمنِ ومَثَلُ الإیمانِ کمَثَلِ الفَرَسِ فی أخِیَّتِهِ یَجولُ ثُمّ یَرجِعُ إلى أخِیَّتِهِ، وإنّ المؤمِنَ یَسهو ثُمّ یَرجِعُ.(34)
6 / 8
مَثَلُ المُنافقِ
الکتاب
«مَثَلُهُمْ کَمَثَلِ اَلَّذِی اِسْتَوْقَدَ ناراً فَلَمّا أَضاءَتْ ما حَوْلَهُ ذَهَبَ اَللهُ بِنُورِهِمْ وَ تَرَکَهُمْ فِی ظُلُماتٍ لا یُبْصِرُونَ».(35)
«أَوْ کَصَیِّبٍ مِنَ اَلسَّماءِ فِیهِ ظُلُماتٌ وَ رَعْدٌ وَ بَرْقٌ یَجْعَلُونَ أَصابِعَهُمْ فِی آذانِهِمْ مِنَ اَلصَّواعِقِ حَذَرَ اَلْمَوْتِ وَ اَللهُ مُحِیطٌ بِالْکافِرِینَ».(36)
«مُذَبْذَبِینَ بَیْنَ ذلِکَ لا إِلى هؤُلاءِ وَ لا إِلى هؤُلاءِ وَ مَنْ یُضْلِلِ اَللهُ فَلَنْ تَجِدَ لَهُ سَبِیلاً».(37)
الحدیث
5065. رسول الله صلى الله علیه و آله: مَثَلُ المؤمنِ والمُنافِقِ والکافِرِ کمَثَلِ رَهطٍ ثَلاثةٍ وَقَعوا إلى نَهرٍ، فوَقَعَ المؤمنُ فقَطعَ، ثُمّ وَقَعَ المُنافِقُ حتّى إذا کادَ أن یَصِلَ إلَى المؤمنِ ناداهُ الکافِرُ أنْ هَلُمَّ إلَیَّ فإنِّی أخشى علَیکَ، وناداهُ المؤمنُ أنْ هَلُمَّ إلَیّ فإنّ عِندی وعِندی یحظى لَهُ ماعِندَهُ فما زالَ المُنافقُ یَتَردّدُ بَینَهُما حتّى أتى عَلیهِ أذىً فغَرّقَهُ، وإنّ المُنافقَ لَم یَزَلْ فی شَکٍّ وشُبهَةٍ حتّى أتى علَیهِ المَوتُ وهُو کَذلکَ.(38)
5062. پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: مَثَل مؤمن، مَثَل شمش طلاست که اگر در آتش نهاده شود، سرخ مىگردد و اگر وزن شود، کم نشان نمىدهد.
5063. پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: حکایت مؤمن، حکایت خانهاى است که بیرونش ویرانه است؛ امّا چون داخلش شوى، آن را آراسته و زیبا مىبینى، و حکایت کافر به مانند گور برجسته گچکارىشده است که هر کس آن را ببیند، خوشش مىآید؛ امّا درونش آکنده از بوى گند است
5064. پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: حکایت مؤمن و حکایت ایمان، حکایت اسب است در اَخیّهاش(39) که چرخى مىزند و سپس به طرف اخیّه خود بر مىگردد. همانا مؤمن اشتباه مىکند و سپس [از اشتباه خود] بر مىگردد.
6 / 8
مَثَل منافق
قرآن
«مَثَل آنان، همچون مَثَل کسانى است که آتشى افروختند و چون پیرامون آنان را روشنایى داد، خدا نورشان را بُرد و در میان تاریکىهایى که نمىبینند، رهایشان کرد».
«یا چون [کسانى که در معرض] رگبارى از آسمان که در آن، تاریکىها و رعد و برقى است [قرار مىگیرند و] به خاطر [نهیب] آذرخش [و] از بیم مرگ، سر انگشتان خود را در گوشهایشان مىنهند؛ ولى خدا بر کافران، احاطه دارد».
«میانِ آن [دو گروه،] دودلاند؛ نه با ایناناند و نه با آنان. و هر که را خدا گمراه کند، هرگز راهى براى [نجات] او نخواهى یافت».
حدیث
5065. پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: حکایت مؤمن و منافق و کافر، حکایت یک گروه سه نفرى است که به سوى رودخانهاى مىروند. ابتدا مؤمن وارد رودخانه مىشود و از آن مىگذرد.
سپس منافق وارد مىشود و چیزى نمانده که خودش را به مؤمن برساند، کافر صدایش مىزند که: «به سوى من بیا؛ زیرا براى تو نگرانم» و مؤمن صدا مىزند که: «به سوى من بیا؛ زیرا نزد من، بهرهمند خواهى بود». منافق، پیوسته میان آن دو رفت و آمد مىکند تا آن که بالأخره گزندى به او مىرسد و غرقش مىکند.
آرى، منافق پیوسته در شک و شبهه به سر مىبرد تا آن که مرگش فرا مىرسد. او چنین حالتى دارد.
5066. عنه صلى الله علیه و آله: مَثَلُ المُنافقِ کمَثَلِ الشّاةِ العائرَةِ بَینَ الغَنَمَینِ، تَعِیرُ إلى هذهِ مَرّةً وإلى هذهِ مَرّةً لا تَدری أَیُّهما تَتبَعُ.(40)
5067. عنه صلى الله علیه و آله: مَثَلُ المُنافقِ مَثَلُ جِذعِ النَّخلِ؛ أرادَ صاحِبُهُ أن یَنتَفِعَ بهِ فی بَعضِ بِنائهِ فلَم یَستَقِمْ لَهُ فی المَوضِعِ الّذی أرادَ، فحَوّلَهُ فی مَوضِعٍ آخَرَ فلَم یَستَقِمْ لَهُ، فکانَ آخِرُ ذلکَ أنْ أحرَقَهُ بالنّارِ.(41)
6 / 9
مَثَلٌ لِلَّذینَ آمَنوا
الکتاب
«وَ ضَرَبَ اَللهُ مَثَلاً لِلَّذِینَ آمَنُوا اِمْرَأَتَ فِرْعَوْنَ إِذْ قالَتْ رَبِّ اِبْنِ لِی عِنْدَکَ بَیْتاً فِی اَلْجَنَّةِ وَ نَجِّنِی مِنْ فِرْعَوْنَ وَ عَمَلِهِ وَ نَجِّنِی مِنَ اَلْقَوْمِ اَلظّالِمِینَ».(42)
الحدیث
5068. رسول الله صلى الله علیه و آله: أفضَلُ نِساءِ أهلِ الجَنّةِ: خَدیجَةُ بِنتُ خُوَیلِدٍ، وفاطِمَةُ بِنتُ مُحمّدٍ صلى الله علیه و آله، ومَریَمُ بِنتُ عِمرانَ، وآسِیَةُ بِنتُ مُزاحِمٍ امرأةُ فِرعَونَ….(43)
5066. پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: حکایت منافق، حکایت گوسفندى است که میان دو رمه گوسفند، سرگردان است؛ گاه به طرف این رمه مىرود و گاه به طرف آن رمه و نمىداند دنبال کدام یک برود.
5067. پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: حکایت منافق، حکایت تنه درخت خرماست که صاحبش مىخواهد از آن در قسمتى از ساختمان خانهاش استفاده کند؛ ولى در جایى که مىخواهد بگذارد، درست قرار نمىگیرد. از این رو، آن را در جاى دیگر ساختمان مىگذارد و براى آن جا هم مناسب نیست و بالأخره کار به آن جا مىرسد که آن را مىسوزاند.
6 / 9
مَثَلى براى آنان که ایمان آوردهاند
قرآن
«و براى کسانى که ایمان آوردهاند، خدا همسر فرعون را مَثَل آورده، آن گاه که گفت: پروردگارا! پیش خود، در بهشت، خانهاى برایم بساز و مرا از فرعون و کردارش نجات بده و مرا از دست مردمِ ستمگر بِرَهان».
حدیث
5068. پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: برترین زنان بهشت، عبارتاند از: خدیجه دخت خُوَیلِد، فاطمه
دخت محمّد، مریم دختر عمران، و آسیه دختر مزاحم، [همان] همسر فرعون…
6 / 10
مَثَلُ المؤمنِ وأخیهِ
5069. رسول الله صلى الله علیه و آله: مَثَلُ المؤمنِ وأخیهِ کمَثَلِ الکَفَّینِ تُنَقّی أحَدُهُما(44) الاُخْرى.(45)
5070. عنه صلى الله علیه و آله: مَثَلُ المؤمنِینَ فی تَوادِّهِم وتَراحُمِهِم وتَعاطُفِهِم مَثَلُ الجَسَدِ؛ إذا اشتَکى مِنهُ عُضوٌ تَداعى لَهُ سائرُ الجَسَدِ بالسَّهَرِ والحُمّى.(46)
5071. عنه صلى الله علیه و آله: مَثَلُ مؤمنٍ لا یَرعى حُقوقَ إخوانِهِ المؤمِنینَ کمَثَلِ مَن حَواسُّهُ کُلُّها صَحیحَةٌ، فهُوَ لا یَتأمَّلُ بعَقلِهِ، ولایُبصِرُ بعَینِهِ، ولا یَسمَعُ باُذُنِهِ، ولا یُعَبِّرُ بلِسانِهِ عَن حاجَتِهِ، ولایَدفَعُ المَکارِهَ عَن نَفْسِهِ بالإدلاءِ بحُجَجِهِ، ولا یَبطِشُ لشَیءٍ بیَدَیهِ، ولا یَنهَضُ إلى شَیءٍ برِجْلَیهِ، فذلکَ قِطعَةُ لَحمٍ قد فاتَتهُ المَنافِعُ، وصارَ غَرَضا لکُلِّ المَکارِهِ، فکذلکَ المؤمنُ إذا جَهِلَ حُقوقَ إخوانِهِ فاتَهُ ثَوابُ حُقوقِهِم، فکانَ کالعَطشانِ بحَضرَةِ الماءِ الباردِ فلَم یَشرَبْ حتّى طَفى… فإذا هُو سَلیبُ کُلِّ نِعمَةٍ، مُبتلىً بکُلِّ آفَةٍ.(47)
6 / 11
مَثَلُ القائمِ على حُدودِ اللهِ والمُداهِنِ فیها
5072. رسول الله صلى الله علیه و آله: مَثَلُ القائمِ على حُدودِ اللهِ والمُداهِنِ فیها کمَثَلِ قَومٍ استَهَموا على سَفینَةٍ فی البَحرِ، فأصابَ بَعضُهُم أعلاها وأصابَ بَعضُهُم أسْفَلَها، فکانَ الّذینَ فی أسفَلِها
إذا استَقَوا مِن الماءِ مَرُّوا على مَن فَوقَهُم، فقالَ الّذینَ فی أعلاها: لانَدَعُهُم یَصعَدونَ فیُؤذونا، فقالوا: لو أنّا خَرَقنا فی نَصیبِنا خَرقا ولَم نُؤذِ مَن فَوقَنا! فإن یَترُکوهُم وما أرادُوا هَلَکوا جَمیعا، وإن أخَذوا على أیدیهِم نَجَوا ونَجَوا جَمیعا.(48)
6 / 10
مَثَل مؤمن و برادرش
5069. پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: حکایت مؤمن و برادرش، حکایت دو کفِ دست است که یکى از آنها دیگرى را تمیز مىکند.
5070. پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: حکایت مؤمنان در دوستى و مهربانى با یکدیگر و دلسوزى براى یکدیگر، حکایت پیکر [آدمى] است که هر گاه عضوى از آن به درد آید، سایر اعضاى بدن با شب نخوابیدن و تبدار شدن، با آن همدردى مىکنند.
5071. پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: مَثَل مؤمنى که حقوق برادران مؤمن خویش را رعایت نمىکند، مَثَل کسى است که تمام حواسّ او سالم است؛ امّا با عقلش نمىاندیشد، با چشمش نمىبیند، با گوشش نمىشنود، با زبانش مشکل خود را نمىگوید، با بیان دلایلش گزندها را از خود دور نمىکند، با دست خود به چیزى حمله نمىکند، و با پاى خود به طرف چیزى نمىشتابد. چنین کسى یک تکّه گوشت بىخاصیت است و آماج هر گونه گزندى.
همچنین است مؤمن، که هر گاه حقوق برادران خود را نادیده بگیرد، ثواب [رعایت] حقوق آنان را از دست مىدهد و مانند تشنهاى خواهد بود که در برابرش آب خنکى است و از آن ننوشد تا از بین برود… هر نعمتى از او سلب مىشود و به هر آفتى مبتلا مىگردد.
6 / 11
مَثَلِ به پا دارنده حدود خدا و مسامحهگر در آن
5072. پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: حکایت بهپادارنده حدود خدا و مسامحهگر در آن، حکایت قومى است که بر سر تقسیم جا در کشتىقرعه بزنند و قسمتبالاى کشتى (عرشه آن) به نام
عدّهاى در آید و پایین آن به نام عدّهاى دیگر و افراد طبقه زیرین، هر گاه بخواهند آب بردارند، باید از کنار بالایىها بگذرند. پس، سرنشینان عرشه کشتى بگویند: «ما به آنها اجازه نمىدهیم بالا بیایند و موجب اذیّت ما بشوند» و سرنشینان طبقه پایین بگویند: «بهتر است در قسمت خودمان سوراخى ایجاد کنیم و بالایىهایمان را اذیّت نکنیم». در این صورت، اگر سرنشینان عرشه بگذارند که این عدّه کار خودشان را انجام دهند، همگى از بین مىروند و اگر جلوى آنها را بگیرند، هم آنان و هم خودشان، همگى نجات مىیابند.
5073. عنه صلى الله علیه و آله: مُدهِنٌ فی حُدودِ اللهِ والرّاکِبُ حُدودَ اللهِ عز و جل والآمِرُ بها والنّاهی عَنها کمَثَلِ قَومٍ استَهَموا على سَفینَةٍ مِن سُفُنِ البَحرِ، فأصابَ بعضُهُم مُؤخَّرَ السَّفینَةِ وأبعَدَها عنِ المِرفَقِ وکانوا سُفَهاءَ، فکانوا إذا أتَوا على رِحالِ القَومِ آذَوهُم، فقالوا: نَحنُ أقرَبُ أهلِ السَّفینَةِ مِن المِرفَقِ وأبعَدُها مِن الماءِ، وبَینَنا وبَینَ المِرفَقِ أن نَخرِقَ السّفینَةِ ثُمّ نَسُدَّهُ إذا استَقَینا مِنهُ، فقالَ ضُرَباؤهُ مِن السُّفَهاءِ: فادخُلْ، فدَخَلَ فأهوى إلى فاسٍ یَضرِبُ بهِ عَرضَ السَّفینَةِ، فأشرَفَ علَیهِ رجُلٌ مِنهُم ونَشَدَهُ: ما تَصنعُ؟ ! قالَ: نَحنُ أقرَبُکُم إلى المِرفَقِ وأبعَدُکُم مِنهُ، أخرِقُ دَفَّ هذهِ السَّفینَةِ، فإذا استَقَینا سَدَدناهُ، قالَ: لاتَفعَلْ؛ فإنّکَ إذا تَهلِکُ ونَهلِکُ.(49)
6 / 12
مَثَلُ قارئِ القرآنِ
5074. رسول الله صلى الله علیه و آله: مَثَلُ الفاجِرِ الّذی یَقرأُ القُرآنَ کمَثَلِ الرَّیحانَةِ؛ رِیحُها طَیِّبٌ وطَعمُها مُرٌّ ومَثَلُ الفاجِرِ الّذی لا یَقرأُ القُرآنَ کمَثَلِ الحَنظَلَةِ؛ طَعمُها مُرٌّ ولا رِیحَ لَها.(50)
5075. عنه صلى الله علیه و آله: مَثَلُ المُنافقِ الّذی یَقرَأُ القُرآنَ کمَثَلِ الرَّیحانَةِ؛ ریحُها طَیِّبٌ وطَعمُها مُرٌّ ومَثَلُ المُنافقِ الّذی لا یَقرَأُ القُرآنَ کمَثَلِ الحَنظَلَةِ؛ رِیحُها مُرٌّ وطَعمُها مُرٌّ.(51)
5073. پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: حکایت کسى که درباره حدود خدا سهلانگارى مىکند و کسى که حدود خداوند عز و جل را پاس مىدارد و به رعایت آنها دستور مىدهد و از شکستن آنها باز مىدارد، همچون حکایت گروهى است که بر سر تقسیم جا در کشتى قرعه زدند و قسمت عقب کشتى و دورترین جاى آن با دستشویى، به نام برخى از ایشان در آمد که عدّهاى نادان بودند و هر گاه از جایگاه بقیّه مىگذشتند، موجب اذیّت آنان مىشدند. پس گفتند: «ما از بقیّه اهل کشتى به دستشویى نزدیکتر و از آبْ دورتریم. بین خود و دستشویى، سوراخى در کشتى ایجاد مىکنیم و وقتى آب برداشتیم، آن را مىبندیم».
همتایان نادان او گفتند: «داخل شو». او داخل رفت و تبرى برداشت تا دیوار کشتى را سوراخ کند. یکى از سرنشینان متوجّه او شد و صدا زد: چه مىکنى؟
گفت: ما از شما به دستشویى، نزدیکتر و به آب، دورتریم. دیواره کشتى را مىشکافم و وقتى آب برداشتیم، آن را مىبندیم.
[آن مرد] گفت: این کار را نکن؛ زیرا در این صورت، هم خودت از بین مىروى و هم ما!
6 / 12
مَثَل قارى قرآن
5074. پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: مَثَل نابکارى که قرآن مىخواند، مانند ریحان است که خوشبوست و تلخمزه، و مَثَل نابکارى که قرآن نمىخواند، مانند حنظل است که طعمش تلخ است و رایحهاى هم ندارد.
5075. پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: مَثَل منافقى که قرآن مىخواند، مانند ریحان است که بوى خوش دارد و مزهاش تلخ است، و مَثَل منافقى که قرآن نمىخواند، مانند حنظل است که هم بویش تلخ است و هم مزهاش تلخ است.
5076. عنه صلى الله علیه و آله: مَثَلُ الّذی یَقرَأُ القُرآنَ ولا یُحسِنُ الفَرائضَ کالبُرنُسِ لا رأسَ لَهُ.(52)
5077. عنه صلى الله علیه و آله: مَثَلُ الّذی یَقرَأُ القُرآنَ ولا یَفرُضُ مَثَلُ الّذی لَیسَ لَهُ رأسٌ.(53)
5078. عنه صلى الله علیه و آله: إنّ مَثَلَ القُرآنِ لِمَن تَعلّمَ فقَرأهُ وقامَ بهِ کمَثَلِ جِرابٍ مَحشُوٍّ مِسکا یَفوحُ رِیحُهُ فی کلِّ مکانٍ، ومَثَلُ مَن تَعلّمَهُ فیَرقُدُ وهُو فی جَوفِهِ کمَثَلِ جِرابٍ اُوکِیَ على مِسکٍ.(54)
6 / 13
مَثَلُ حافظِ القرآنِ
5079. رسول الله صلى الله علیه و آله: إنّ مَثَلَ صاحِبِ القُرآنِ کمَثَلِ صاحِبِ الإبِلِ المُعَقَّلَةِ؛ إن عاهَدَ علَیها أمسَکَها، وإن أَطلَقَها ذَهبَت.(55)
5080. عنه صلى الله علیه و آله: مَثَلُ القُرآنِ کمَثَلِ الإبِلِ المُعَقَّلَةِ؛ إن تَعاهَدَ صاحِبُها عُقُلَها أمسَکَها، وإن أغفَلَها ذَهبَت وإذا قامَ صاحِبُ القُرآنِ یَقرَؤهُ آناءَ اللّیلِ وآناءَ النّهارِ ذَکرَهُ، وإن لَم یَقُمْ بهِ نُسِّیَهُ.(56)
6 / 14
مَثَلُ المجاهدِ
5081. رسول الله صلى الله علیه و آله: مَثَلُ المُجاهِدِ فی سبیلِ اللهِ واللهُ أعلَمُ بمَن یُجاهِدُ فی سبیلِهِ کمَثَلِ الصّائمِ القائمِ الدّائمِ الذی لایَفتُرُ مِن صیامٍ ولا صَدَقَةٍ حتّى یَرجِعَ، وتَوَکَّلَ اللهُ تعالى للمُجاهِدِ فی سبیلِهِ إن تَوَفّاهُ أن یُدخِلَهُ الجَنّةَ أو یُرجِعَهُ سالِما مَعَ أجْرٍ أو غَنیمَةٍ.(57)
5076. پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: مَثَل کسى که قرآن مىخواند و فریضهها را نمىداند، مَثَل بُرنسِ(58) بىسر است.
5077. پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: مَثَل کسى که قرآن مىخواند و فریضهها را نمىداند، مَثَل کسى است که سر ندارد.
5078. پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: مَثَل قرآن براى کسى که آن را مىآموزد و مىخواند و به آن عمل مىکند، مانند انبانى پر از مشک است که بوى آن در همه جا پراکنده مىشود، و مَثَل کسى که قرآن را مىآموزد و در حالى به بستر مىرود که در اندرونش قرآن است، مانند انبان مشکى است که درش بسته است.
6 / 13
مَثَل حافظ قرآن
5079. پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: مَثَل اهل قرآن، مَثَل کسى است که زانوى شترش را بسته است. اگر از آن مراقبت کند، شتر را نگه مىدارد و اگر رهایش کند، شتر مىرود.
5080. پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: مَثَل قرآن، مَثَل شترى است که زانویش بسته شده باشد. اگر صاحبش از زانوبندهاى آن مواظبت کند، شتر را نگه مىدارد و اگر از آنها غافل شود، شتر مىرود. اهل قرآن نیز اگر در خلال شب و روز، آن را بخواند، به یادش مىماند و اگر به آن نپردازد، از یادش مىرود.
6 / 14
مَثَل مجاهد
5081. پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: مَثَل مجاهدِ در راه خدا و خدا بهتر مىداند که چه کسى در راه او جهاد مىکند تا زمانى که [از میدان جهاد] برگردد، مانند کسى است که پیوسته روزه مىگیرد و شب را به عبادت مىگذراند و از روزه گرفتن وصدقه دادن خسته نمىشود. خداوند متعال براى مجاهدِ در راه خود، ضمانت کرده است که اگر جانش را بستاند، او را به بهشت ببرد و یا او را به همراه پاداش یا غَنیمت، سالم برگرداند.
5082. عنه صلى الله علیه و آله: مَثَلُ المُجاهِدِ فی سبیلِ اللهِ مَثَلُ الصّائمِ نَهارَهُ القائمِ لَیلَهُ حتّى یَرجِعَ متى یَرجِعُ.(59)
6 / 15
مَثَلُ الّذی یغزو ویأخذُ الجُعلَ
5083. رسول الله صلى الله علیه و آله: مَثَلُ الّذینَ یَغْزُونَ مِن اُمّتی ویَأخُذُونَ الجُعلَ یَتَقوّونَ على عَدُوِّهِم مَثَلُ اُمِّ موسى؛ تُرضِعُ وَلَدَها وتَأخُذُ أجرَها.(60)
6 / 16
مَثَلُ الصّلواتِ الخمسِ
5084. رسول الله صلى الله علیه و آله: مَثَلُ الصّلواتِ الخَمسِ کمَثَلِ نَهرِ جارٍ عَذبٍ على بابِ أحَدِکُم یَغتَسِلُ فیهِ کُلَّ یَومٍ خَمسَ مَرّاتٍ، فما یُبْقی ذلکَ مِن الدَّنَسِ.(61)
6 / 17
مَثَلُ الجلیسِ
5085. رسول الله صلى الله علیه و آله: مَثَلُ الجَلیسِ الصّالحِ والجَلیسِ السُّوءِ مَثَلُ صاحِبِ المِسکِ وکِیرِ الحَدّادِ، لا یَعدَمُکَ مِن صاحِبِ المِسکِ إمّا تَشتَریهِ أو تَجِدُ رِیحَهُ، وکِیرُ الحَدّادِ یُحرِقُ بَیتَکَ أو ثَوبَکَ أو تَجِدُ مِنهُ رِیحا خَبیثَةً.(62)
5082. پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: مَثَل کسى که در راه خدا جهاد مىکند تا زمانى که برگردد، هرچند جهاد او به درازا کشد، مَثَل کسى است که روزها روزه بگیرد و شبها را به عبادت بگذراند.
6 / 15
مَثَل کسى که مىجنگد و مزد مىگیرد
5083. پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: مَثَل کسانى از امّت من که مىجنگند و مزد مىگیرند تا خود را در برابر دشمنشان تقویت کنند، مَثَل مادر موسى است که فرزندش را شیر مىداد و مزد خود را مىگرفت.
6 / 16
مَثَل نمازهاى پنجگانه
5084. پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: مَثَل نمازهاى پنجگانه، مَثَل نهر آب شیرینى است که از مقابل خانه هر یک از شما مىگذرد و او روزى پنج بار، خود را در آن شستشو مىدهد. دیگر، چرکى در بدن او باقى نمىماند.
6 / 17
مَثَل همنشین
5085. پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: مَثَل همنشین خوب و همنشین بد، مثل مُشکفروش است و کوره آهنگر. از مُشکفروش، بىبهره نمىمانى، که یا از او مىخرى یا از رایحهاش
استشمام مىکنى؛ ولى کوره آهنگر، خانه یا جامه تو را مىسوزاند و یا [دست کم،] بوى بدى از آن به مشامت مىرسد.
5086. عنه صلى الله علیه و آله: مَثَلُ الجَلیسِ الصّالحِ مَثَلُ العَطّارِ؛ إن لَم یُعطِکَ مِن عِطرِهِ أصابَکَ مِن رِیحِهِ، ومَثَلُ الجَلیسِ السُّوءِ مَثَلُ القَینِ؛ إن لَم یُحرِقْ ثَوبَکَ أصابَکَ مِن رِیحِهِ.(63)
6 / 18
مَثَلُ المُنفِقِ فی سبیلِ اللهِ
الکتاب
«مَثَلُ اَلَّذِینَ یُنْفِقُونَ أَمْوالَهُمْ فِی سَبِیلِ اَللهِ کَمَثَلِ حَبَّةٍ أَنْبَتَتْ سَبْعَ سَنابِلَ فِی کُلِّ سُنْبُلَةٍ مِائَةُ حَبَّةٍ وَ اَللهُ یُضاعِفُ لِمَنْ یَشاءُ وَ اَللهُ واسِعٌ عَلِیمٌ».(64)
«وَ مَثَلُ اَلَّذِینَ یُنْفِقُونَ أَمْوالَهُمُ اِبْتِغاءَ مَرْضاتِ اَللهِ وَ تَثْبِیتاً مِنْ أَنْفُسِهِمْ کَمَثَلِ جَنَّةٍ بِرَبْوَةٍ أَصابَها وابِلٌ فَآتَتْ أُکُلَها ضِعْفَیْنِ فَإِنْ لَمْ یُصِبْها وابِلٌ فَطَلٌّ وَ اَللهُ بِما تَعْمَلُونَ بَصِیرٌ».(65)
الحدیث
5087. صحیح مسلم عن أبی هریرة عن رسول الله صلى الله علیه و آله: مَثَلُ البَخیلِ والمُتَصَدِّقِ مَثَلُ رجُلَینِ علَیهِما جُنّتانِ مِن حَدیدٍ؛ إذا هَمَّ المُتَصدِّقُ بصَدَقَةٍ اتّسَعَت علَیهِ حتّى تُعَفِّی أثَرَهُ، وإذا هَمَّ البَخیلُ بصَدَقَةٍ تَقلّصَت علَیهِ، وانضَمّت یَداهُ إلى تَراقیهِ، وانقَبَضت کُلُّ حَلقَةٍ إلى صاحِبَتِها قالَ فسَمِعتُ رسولَ اللهِ صلى الله علیه و آله یقولُ: فیَجهَدُ أن یُوَسِّعَها فلا یَستَطیعُ.(66)
5086. پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: مَثَل همنشین خوب، مَثَل عطرفروش است که اگر از عطرش به تو ندهد، از بوى خوشش به تو مىرسد و مَثَل همنشین بد، مَثَل آهنگر است که اگر لباس تو را نسوزاند، بوى بدش به تو مىرسد.
6 / 18
مَثَل کسى که در راه خدا انفاق مىکند
قرآن
«مثل [صدقات] کسانى که اموال خود راى در راه خدا انفاق مىکنند، همانند دانهاى است که هفت خوشه برویاند که در هر خوشهاى صد دانه است و خداوند براى هر کس که بخواهد، [آن راى] چند برابر مىکند، و خداوند، گشایشگر داناست».
«و مثل [صدقات] کسانى که اموال خویش راى براى طلب خشنودى خدا و استوارى روحشان انفاق مىکنند، همچون مثل باغى است که بر فراز پشتهاى قرار دارد [که اگر] رگبارى به آن برسد، دو چندان محصول بر مىآورد و اگر رگبارى هم به آن نرسد، باران ریزى [براى آن بس است]، و خداوند به آنچه انجام مىدهید، بیناست».
حدیث
5087. صحیح مسلم به نقل از ابو هریره : پیامبر خدا فرمود: «مَثَل بخیل و صدقهدهنده، مَثَل دو مرد است که زرهىآهنین بر تن دارند. هر گاه صدقهدهنده بخواهد صدقهاى بدهد، آن زره بر تن او گشاد مىشود تا آن که [سرانجام] اثرى از آن نمىماند [و زره به کلّى از تنش بیرون مىرود]، و هر گاه بخیل بخواهد صدقهاى بدهد، زره بر او تنگ مىشود و دستهایش به چنبرهایش بسته مىشود و همه حلقههاى زره در هم جمع مىشوند».
شنیدم که پیامبر خدا مىفرمود: «پس، [بخیل] سعى مىکند آن زره را از هم باز کند (گشاد کند)؛ امّا نمىتواند».
6 / 19
مَثَلُ الّذی یَتصدّقُ من الحرامِ
5088. رسول الله صلى الله علیه و آله: مَثَلُ الّذی یُصیبُ المالَ مِن الحَرامِ ثُمّ یَتَصدَّقُ بهِ لَم یُتَقَبَّلْ مِنهُ إلّا کما یَتَقَبَّلُ مِن الزّانِیَةِ الّتی تَزْنی ثُمَّ تَصَدّقُ بهِ علَى المَرضى.(67)
6 / 20
مَثَلُ الحسنةِ بعدَ السَّیّئةِ
5089. رسول الله صلى الله علیه و آله: مَثَلُ الّذی یَعمَلُ السَّیّئاتِ ثُمّ یَعمَلُ الحَسَناتِ کمَثَلِ رجُلٍ علَیهِ دِرعٌ ضَیِّقَةٌ قد خَنَقتهُ، فکُلّما عَمِلَ حَسَنةً انتَقَضَت حَلقَةٌ ثُمّ اُخرى حتّى یَخرُجَ إلَى الأرضِ.(68)
6 / 21
مَثَلُ العُلَماءِ
5090. رسول الله صلى الله علیه و آله: إنّ مَثَلَ العُلَماءِ کمَثَلِ النُّجومِ فی السّماءِ یُهتَدى بِها فی ظُلُماتِ البَرِّ والبَحرِ، فإذا انطَمَسَتِ النُّجومُ أوشَکَ أن تَضِلَّ الهُداةُ.(69)
5091. عنه صلى الله علیه و آله: إنّ مَثَلَ العُلَماءِ فی الأرضِ کمَثَلِ النُّجومِ فی السَّماءِ یُهتَدى بِها فی ظُلُمات البَرِّ والبَحرِ، فإذا طُمِسَت أوشَکَ أن تَضِلَّ الهُداةُ.(70)
5092. عنه صلى الله علیه و آله: إنّ النُّجومَ فی السَّماءِ أمانٌ مِن الغَرَقِ، وأن أهلُ بَیتی أمانٌ لاُمّتی مِن الضَّلالَةِ فی أدیانِهِم.(71)
6 / 19
مَثَل کسى که از مال حرام، صدقه مىدهد
5088. پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: مَثَل کسى که مال حرامى به دست مىآورد و سپس از آن صدقه مىدهد و از او پذیرفته نمىشود، همان گونه است که از زن بدکارهاى که زنا مىدهد و آن گاه درآمد آن را به بیماران صدقه مىدهد، پذیرفته نمىشود.
6 / 20
مَثَل نیکى پس از بدى
5089. پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: مَثَل کسى که مرتکب بدىها مىشود و سپس کارهاى نیک مىکند، همچون مَثَل مردى است که زرهِ تنگِ خفهکنندهاى پوشیده است. هر بار که کار نیکى انجام دهد، یکى از حلقههاى آن زره پاره مىشود و سپس حلقهاى دیگر، تا آن که [از تنش] به زمین مىافتد.
6 / 21
مَثَل عالمان
5090. پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: مَثَل عالمان، مَثَل ستارگان آسمان است که در تاریکىهاى دشت و دریا به وسیله آنها راهیابى مىشود و هر گاه ستارگانْ ناپدید شوند، راهبلدها در آستانه گم کردن راه قرار مىگیرند.
5091. پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: حکایت علما در زمین، حکایت ستارگان در آسمان است که در تاریکىهاى دشت و دریا به واسطه آنها راهیابى مىشوند و هر گاه ناپدید شوند، [راهپویان] در آستانه گم شدن قرار مىگیرند.
5092. پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: ستارگان آسمان، موجب ایمنى از غرق شدن هستند و اهل بیت من، مایه ایمنىِ امّتم از گمراه شدن در عقاید دینىشان
6 / 22
مَثَلُ العالِمِ بلا عملٍ
الکتاب
«مَثَلُ اَلَّذِینَ حُمِّلُوا اَلتَّوْراةَ ثُمَّ لَمْ یَحْمِلُوها کَمَثَلِ اَلْحِمارِ یَحْمِلُ أَسْفاراً بِئْسَ مَثَلُ اَلْقَوْمِ اَلَّذِینَ کَذَّبُوا بِآیاتِ اَللهِ وَ اَللهُ لا یَهْدِی اَلْقَوْمَ اَلظّالِمِینَ».(72)
الحدیث
5093. رسول الله صلى الله علیه و آله: مَثَلُ العالِمِ الّذی یُعَلِّمُ النّاسَ الخَیرَ ویَنسى نَفسَهُ مَثَلُ الفَتیلَةِ؛ تُضیءُ للنّاسِ وتُحرِقُ نَفسَها.(73)
5094. عنه صلى الله علیه و آله: مَثَلُ الّذی یُعلِّمُ الخَیرَ ولا یَعمَلُ بهِ مَثَلُ السِّراجِ؛ یُضیءُ للنّاسِ ویُحرِقُ نَفسَهُ.(74)
6 / 23
مَثَلُ العالِمِ الّذی لا یُحدِّثُ بعلمهِ
5095. رسول الله صلى الله علیه و آله: مَثَلُ الّذی یَتَعلّمُ العِلمَ ثُمّ لا یُحدِّثُ بهِ کمَثَلِ الّذی یَکنِزُ الکَنزَ فلا یُنفِقُ مِنهُ.(75)
6 / 24
مَثَلُ العابدِ الّذی لایَتفقَّهُ
5096. رسول الله صلى الله علیه و آله: مَثَلُ العابِدِ الّذی لا یَتَفقَّهُ کمَثَلِ الّذی یَبنی باللّیلِ ویَهدِمُ بالنَّهارِ.(76)
6 / 22
مَثَل عالِمِ بىعمل
قرآن
«مَثَل کسانى که [عمل به] تورات بر آنان بار شد [و بِدان مکلّف گردیدند]، آن گاه آن را به کار نبستند، همچون مَثَلِ خرى است که کتابهایى را بر پشت مىکشد. [وه] چه زشت است وصف آن قومى که آیات خدا را به دروغ گرفتند! و خدا مردمِ ستمگر را راه نمىنماید».
حدیث
5093. پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: مَثَل عالِمى که مردم را خوبى مىآموزد و خودش را [در انجام دادن خوبىها] از یاد مىبرد، مَثَل فتیلهاى است که براى مردم نور مىدهد؛ امّا خودش را مىسوزاند.
5094. پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: کسى که خوبى را تعلیم مىدهد و خودش به آن عمل نمىکند، مانند چراغى است که براى مردم نور مىدهد؛ امّا خودش را مىسوزاند.
6 / 23
مَثَل عالِمى که علم خود را آموزش نمىدهد
5095. پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: مَثَل کسى که علم مىآموزد، امّا آن را آموزش نمىدهد، همچون مَثَل کسى است که گنج مىاندوزد و از آن خرج نمىکند.
6 / 24
مَثَل عابدى که بینش دینى ندارد
5096. پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: مَثَل عابدى که [در دین،] ژرفاندیش نیست، همچون مَثَل کسى است که شبْ [بنایى] مىسازد و روز، ویران مىکند.
6 / 25
مَثَلُ الّذی یَتعلّمُ فی صِغَرِهِ
5097. رسول الله صلى الله علیه و آله: مَثَلُ الّذی یَتَعلَّمُ فی صِغَرِهِ کالنَّقشِ فی الحَجَرِ، ومَثَلُ الّذی یَتَعلَّمُ فی کِبَرِهِ کالّذی یَکتُبُ علَى الماءِ.(77)
6 / 26
مَثَلُ الّذی لا یُحدِّثُ إلّا بِشَرٍّ
5098. رسول الله صلى الله علیه و آله: مَثَلُ الّذی یَجلِسُ یَسمَعُ الحِکمَةَ ولا یُحَدِّثُ عن صاحِبِهِ إلّا بِشَرِّ ما یَسمَعُ، کمَثَلِ رجُلٍ أتى راعِیا فقالَ: یا راعی، أجزِرْنی شاةً مِن غَنَمِکَ قالَ: اِذهَبْ فخُذْ باُذُنِ خَیرِها شاةً، فذَهبَ فأخَذَ باُذُنِ کَلبِ الغَنَمِ!(78)
6 / 27
مَثَلُ الّذی یَعودُ فی عَطیّتهِ
5099. رسول الله صلى الله علیه و آله: إنّ مَثَلَ الّذی یَعودُ فی عَطِیَّتِهِ کمَثَلِ الکَلبِ؛ أکَلَ حتّى إذا شَبِعَ قاءَ، ثُمّ عادَ فی قَیئهِ فأکَلَهُ!(79)
5100. عنه صلى الله علیه و آله: لَیسَ لَنا مَثَلُ السُّوءِ، العائدُ فی هِبَتِهِ کالکَلبِ یَعودُ فی قَیئهِ.(80)
6 / 25
مَثَل کسى که در خردسالى علم مىآموزد
5097. پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: حکایتِ آموختن علم در خردسالى، همچون نقشى است که روى سنگْ کنده مىشود و حکایتِ کسى که در بزرگسالى علم مىآموزد، همچون کسى است که روى آب مىنویسد.
6 / 26
مَثَل کسى که جز از بدىها نمىگوید
5098. پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: حکایت کسى که پاى صحبت حکیمى مىنشیند، امّا از او جز بدترین چیزى را که شنیده است، بازگو نمىکند، حکایت مردى است که نزد چوپانى مىرود و مىگوید: «اى شبان! از گلّه خود، گوسفندى براى کشتن به من بده» و چوپان به او مىگوید: «خودت برو و گوش بهترین گوسفند را بگیر»؛ امّا او مىرود و گوش سگ گلّه را مىگیرد!
6 / 27
مَثَل کسى که بخشش خود را پس مىگیرد
5099. پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: مَثَل کسى که عطاى خود را پس مىگیرد، مَثَل سگى است که آن قدر مىخورد تا سیر شود و استفراغ کند و سپس استفراغ خود را بخورد.
5100. پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: مثال بد زدن، شایسته ما نیست؛ [ولى] کسى که بخشش خود را پس بگیرد، مانند سگى است که استفراغ خود را بخورد.
6 / 28
مَثَلُ النَّفسِ
5101. الإمام علیّ علیه السلام فی ذِکرِ مِعراجِ النَّبِیِّ صلى الله علیه و آله : قالَ اللهُ تَعالى:… یا أحمدُ، لا تَزَیّنْ بِلِینِ(81) اللِّباسِ وطِیبِ الطَّعامِ ولِینِ الوِطاءِ؛ فإنّ النَّفسَ مَأوى کُلِّ شَرٍّ، وهیَ رَفیقُ کُلِّ سُوءٍ، تَجُرُّها إلى طاعَةِ اللهِ وتَجُرُّکَ إلى مَعصیَتِهِ، وتُخالِفُکَ فی طاعَتِهِ وتُطیعُکَ فیما تَکرَهُ، وتَطغى إذا شَبِعَت وتَشْکو إذا جاعَت، وتَغضَبُ إذا افْتَقَرَت وتَتَکبَّرُ إذا استَغنَت، وتَنْسى إذا کَبِرَت وتَغفَلُ إذا أمِنَت، وهِی قَرینَةُ الشَّیطانِ.
ومَثَلُ النَّفْسِ کمَثَلِ النَّعَامَةِ؛ تأکُلُ الکَثیرَ وإذا حُمِلَ علَیها لا تَطیرُ، ومَثَلِ الدِّفلى(82)؛ لَونُهُ حَسَنٌ وطَعمُهُ مُرٌّ.(83)
6 / 29
مَثَلُ الدُّنیا
5102. رسول الله صلى الله علیه و آله: إنّ مَطعَمَ ابنِ آدمَ جُعِلَ مَثَلاً للدُّنیا وإن قَزّحَهُ ومَلّحَهُ، فانظُرْ إلى ما یَصیرُ.(84)
5103. الترغیب والترهیب عن سلمان: جاءَ قومٌ إلى رسولِ الله صلى الله علیه و آله، فقالَ لهُم: ألَکُم طَعامٌ؟ قالوا: نَعَم قالَ: فلَکُم شَرابٌ؟ قالوا: نَعَم، قالَ: وتُبَرِّدونَهُ؟ قالوا: نَعَم، قالَ: فإنّ مَعادَهُما کمَعادِ الدّنیا، یَقومُ أحَدُکُم إلى خَلفِ بَیتِهِ فیُمسِکُ أنفَهُ مِن نَتنِهِ.(85)
6 / 28
مَثَل نفْس
5101. امام على علیه السلام در بیان حدیث معراج پیامبر صلى الله علیه و آله : خداوند فرمود: «اى احمد! خود را با پوشیدن لباس نرم و خوراکهاى خوشمزه رنگارنگ و بستر نرم میاراى؛ زیرا نفْس، پناهگاه هر شرّ و رفیق هر بدى است. تو، آن را به سوى طاعت خدا مىکشانى و آن، تو را به نافرمانى او مىکشاند. در راه طاعت خدا با تو مخالفت مىکند و در آنچه ناخوش مىدارى، از تو اطاعت مىکند. هر گاه سیر شود، سرکشى مىکند و چون گرسنه شود، زبان به شکایت مىگشاید. هر گاه نیازمند شود، خشم مىگیرد و چون بىنیاز شود، گردنفرازى مىکند. هر گاه بزرگ شود، فراموش مىکند و چون احساس امنیت کند، غافل مىشود نفْس، همدم شیطان است و حکایت نفْس، حکایت شترمرغ است که زیاد مىخورد؛ امّا بار نمىکشد و [حکایتش] حکایت گُلِ خرزهره است که رنگش زیباست و طعمش تلخ».
6 / 29
مَثَل دنیا
5102. پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: همانا خوراک فرزند آدم، مَثَلى براى دنیا قرار داده شده است. هر چند [آدمى] آن را پُر اَدویه و خوشمزه بسازد، امّا بنگر که [سرانجام] به چه تبدیل مىشود!
5103. الترغیب و الترهیب به نقل از سلمان : عدّهاى خدمت پیامبر خدا آمدند. از آنان پرسید: «آیا غذا همراه دارید؟».
گفتند: آرى.
پرسید: «نوشیدنى دارید؟».
گفتند: آرى.
فرمود: «آن را خنک مىکنید؟».
گفتند: آرى.
فرمود: «سرانجامِ این خوراک و نوشیدنى، مانند سرانجامِ دنیاست که فردى از شما [براى قضاى حاجت] پُشت خانهاش مىرود و از بوى گند آن، بینىِ خود را مىگیرد».
5104. الترغیب والترهیب عن الضَحّاکُ بنُ سفیان: أنّ رسولَ اللهِ صلى الله علیه و آله قالَ له: یا ضَحّاکُ، ما طَعامُکَ؟ قالَ: یا رسولَ اللهِ، اللّحمُ واللَّبَنُ قالَ: ثُمّ یَصیرُ إلى ماذا؟ قالَ: إلى ما قَد عَلِمتَ! قالَ: فإنّ اللهَ تعالى ضَرَبَ ما یَخرُجُ مِن ابنِ آدمَ مَثَلاً للدُّنیا.(86)
6 / 30
مَثَلُ حَبطِ الحَسَناتِ
5105. رسول الله صلى الله علیه و آله: اتَّقوا المَظالِمَ ما استَطَعتُم؛ فإنّ الرّجُلَ یَجیءُ یَومَ القِیامَةِ بحَسَناتٍ یَرى أنّها ستُنْجیهِ، فما یَزالُ عِندَ ذلکَ یقولُ: إنّ لِفلانٍ قِبَلَکَ مَظلِمَةً، فیقالُ: اُمحوا مِن حَسَناتِهِ، فما تَبقى لَهُ حَسَنةٌ ومَثَلُ ذلکَ کمَثَلِ سَفْرٍ نَزَلوا بفَلاةٍ مِن الأرضِ لَیسَ مَعَهُم حَطَبٌ، فَتفَرَّقَ القَومُ فاحتَطَبوا للنّارِ وأنضَجوا ما أرادُوا، فکذلکَ الذُّنوبُ.(87)
6 / 31
مَثَلُ الإنسان والمَنِیَّة
5106. رسول الله صلى الله علیه و آله: مثلُ ابنِ آدَمَ وإلى جَنبِهِ تِسعٌ وتِسعونَ مَنِیَّةً، إن أخطَأتهُ المَنایا وَقَعَ فی الهَرَمِ.(88)
5104. الترغیب و الترهیب به نقل از ضحّاک بن سفیان : پیامبر خدا به ضحّاک بن سفیان فرمود: «اى ضحّاک! خوراکت چیست؟».
گفت: اى پیامبر خدا! گوشت و شیر.
فرمود: «وقتى خوردى، تبدیل به چه مىشود؟».
گفت: به چیزى که خود مىدانید!
فرمود: «خداوند متعال، آنچه را از انسان دفع مىشود، مَثَلى براى دنیا زده است».
6 / 30
مَثَل بر باد رفتن کارهاى نیک
5105. پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: تا مىتوانید از مَظالم (حقوق دیگران) بپرهیزید؛ زیرا آدمى در روز قیامت با کارهاى نیکى مىآید که فکر مىکند او را نجات مىبخشند؛ امّا پیوسته به او گفته مىشود: «فلانى بر گردن تو، حقّى دارد». پس گفته مىشود: «از حسناتش پاک کنید»، تا جایى که برایش حسنهاى باقى نمىماند.
مَثَل این شخص، مَثَل مسافرانى است که در دشتى فرود آمدهاند و هیزمى با خود ندارند. از این رو، هر یک به طرفى مىرود و براى بر افروختن آتش، هیزم مىآورند و آنچه را خواستهاند، مىپزند. گناهان نیز چنیناند [که حسنات را مىسوزانند].
6 / 31
مَثَل انسان و مرگ
5106. پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: آدمیزاد، در حالى راست ایستاده است که نود و نه عامل مرگ در کنارش صف کشیدهاند اگر این عوامل مرگ به او اصابت نکنند، به پیرى و فرتوتى مىرسد
1) الأنعام: 153.
2) سنن الترمذی: ج 5 ص 144 ح 2859 عن النواس بن سهان الطلابی.
3) الدرّ المنثور: ج 1 ص 39 عن النواس بن سمعان.
4) الدرّ المنثور: ج 3 ص 385.
5) کنز العمّال: ج 11 ص 410 ح 31920 عن جابر.
6) کذا، وفی المنتخب: «وخشی أن یدرکه العدوّ». (کما فی هامش المصدر).
7) کنز العمّال: ج 1 ص 205 ح 1022 عن عبد الله بن یزید.
8) کنز العمّال: ج 1 ص 180 ح 914 عن أبی موسى.
9) کنز العمّال: ج 1 ص 201 ح 1015 عن الحسن.
10) کنز العمّال: ج 14 ص 191 ح 38332 نقلاً عن المعجم الکبیر عن الضحّاک بن زمل.
11) کنز العمّال: ج 1 ص 548 ح 2457 نقلاً عن أبی نعیم والدیلمی عن أبی سعید.
12) کنز العمّال: ج 1 ص 177 ح 897 عن أبی موسى.
13) الفتح: 29.
14) کنز العمّال: ج 12 ص 181 ح 34569 نقلاً عن المعجم الکبیر عن عمّار.
15) سنن الترمذی: ج 5 ص 152 ح 2869 عن ثابت البنانی.
16) کنز العمّال: ج 16 ص 196 ح 44216 عن یحیى بن عبدالله بن الحسن عن أبیه.
17) کنز العمّال: ج 15 ص 797 ح 43163 نقلاً عن الدیلمی عن عمر.
18) کنز العمّال: ج 16 ص 196 ح 44216 نقلاً عن وکیع عن عبدالله بن الحسن عن الإمام علیّ علیه السلام.
19) کنز العمّال: ج 12 ص 181 ح 34570 نقلاً عن أبی نعیم عن عبدالرحمن بن سمره.
20) الخصال: ص 432 ح 14 عن ابن عبّاس.
21) عیون أخبار الرضا علیه السلام: ج 2 ص 6 ح 13 عن یاسر الخادم عن الإمام الرضا عن آبائه علیهم السلام، بحارالأنوار: ج 36 ص 4 ح 11.
22) کنز العمّال: ج 1 ص 147 ح 726 نقلاً عن المعجم الکبیر عن ابن عمر.
23) کنز العمّال: ج 1 ص 147 ح 727 نقلاً عن المعجم الکبیر عن ابن عمر.
24) کنز العمّال: ج 1 ص 158 ح 791 عن ابن عمر.
25) کنز العمّال: ج 1 ص 147 ح 730 نقلاً عن أنس.
26) کنز العمّال: ج 1 ص 148 ح 732 نقلاً عن مسند ابن حنبل عن جابر.
27) کنز العمّال: ج 1 ص 148 ح 731 نقلاً عن مسند ابن حنبل عن اُبیّ.
28) کنز العمّال: ج 1 ص 148 ح 733 نقلاً عن أبی هریرة.
29) سنن الترمذی: ج 5 ص 150 ح 2866 عن أبی هریرة.
30) کنز العمّال: ج 1 ص 148 ح 735 عن ابن عمرو.
31) مقصود، این است که مؤمن، در معرض حوادث و بلاهاست.
32) مقصود، این است که هیچ بلا و مصیبتى به کافر در اموال و فرزندانش نمىرسد و ناگهان، مرگ به سراغش مىآید و او را غافلگیر مىکند.
33) کنز العمّال: ج 1 ص 149 ح 736 و 827 نحوه وکلاهما عن أبی هریرة.
34) صحیح ابن حبّان: ج 2 ص 381 عن أبی سعید الخدری.
35) البقرة: 17.
36) البقرة: 19.
37) النساء: 143.
38) کنز العمّال: ج 1 ص 172 ح 869 نقلاً عن ابن جریر.
39) اَخیّه: میخ آخور که رسن ستور بر آن بندند (لغتنامه دهخدا).
40) کنز العمّال: ج 1 ص 169 ح 852 عن ابن عمر.
41) الکافی: ج 2 ص 396 ح 5 عن سعید بن یسار عن الإمام الصادق علیه السلام.
42) التحریم: 11.
43) المعجم الکبیر: ج 11 ص 266 عن ابن عبّاس.
44) کذا فی المصدر، والصحیح: «إحداهما».
45) کنز العمّال: ج 1 ص 154 ح 765 نقلاً عن ابن شاهین عن أنس.
46) کنز العمّال: ج 1 ص 149 ح 737 عن النعمان بن بشیر.
47) التفسیر المنسوب إلى الإمام العسکری علیه السلام: ص 320 ح 162، بحارالأنوار: ج 74 ص 229 ح 35.
48) کنز العمّال: ج 3 ص 69 ح 5533 عن النعمان بن بشیر.
49) کنز العمّال: ج 3 ص 81 ح 5597 نقلاً عن المعجم الکبیر عن النعمان بن بشر.
50) کنز العمّال: ج 1 ص 521 ح 2337 عن أنس.
51) سنن الترمذی: ج 5 ص 150 ح 2865 عن أبی موسى الأشعری.
52) کنز العمّال: ج 10 ص 178 ح 28929 نقلاً عن الدیلمی عن أبی موسى.
53) کنز العمّال: ج 10 ص 179 ح 28931 عن أبی هریرة.
54) کنز العمّال: ج 1 ص 511 ح 2269 عن أبی هریرة.
55) کنز العمّال: ج 1 ص 603 ح 2754 عن ابن عمر.
56) کنز العمّال: ج 1 ص 618 ح 2855 نقلاً عن الرامهرمزی عن ابن عمر.
57) کنز العمّال: ج 4 ص 305 ح 10626 عن أبی هریرة.
58) عباى مخصوص کشیشان که کلاه دارد.
59) کنز العمّال: ج 4 ص 311 ح 10650 عن النعمان بن بشیر.
60) کنز العمّال: ج 4 ص 336 ح 10779 عن جبیر بن نفیر.
61) کنز العمّال: ج 7 ص 291 ح 18931 نقلاً عن مسند ابن حنبل عن جابر.
62) کنز العمّال: ج 9 ص 9 ح 24675 نقلاً عن صحیح البخاری عن أبی موسى.
63) کنز العمّال: ج 9 ص 22 ح 24736 عن أنس.
64) البقرة: 261.
65) البقرة: 265.
66) صحیح مسلم: ج 2 ص 709 ح 77.
67) تاریخ أصبهان: ج 2 ص 216 الرقم 1499 عن الإمام الحسین علیه السلام.
68) کنز العمّال: ج 4 ص 243 ح 10355 عن عقبة بن عامر.
69) کنز العمّال: ج 10 ص 151 ح 28769 نقلاً عن مسند ابن حنبل عن أنس.
70) منیة المرید: ص 104، بحار الأنوار: ج 2 ص 25 ح 85.
71) التفسیر المنسوب إلى الإمام العسکری علیه السلام: ص 546 ح 326 عن الإمام علیّ علیه السلام، بحار الأنوار: ج 23 ص 123 ح 47.
72) الجمعة: 5.
73) کنز العمّال: ج 10 ص 186 ح 28975 نقلاً عن المعجم الکبیر عن ابن برزة.
74) بحار الأنوار: ج 2 ص 38 ح 56 نقلاً عن عدّة الداعی.
75) کنز العمّال: ج 10 ص 19 ح 28995 عن أبی هریرة.
76) کنز العمّال: ج 10 ص 179 ح 28930 عن عائشة.
77) کنز العمّال: ج 10 ص 249 ح 29336 نقلاً عن المعجم الکبیر عن أبی الدرداء.
78) کنز العمّال: ج 10 ص 192 ح 29014 عن أبی هریرة.
79) کنز العمّال: ج 16 ص 638 ح 46163 عن أبی هریرة.
80) کنز العمّال: ج 16 ص 639 ح 46167 عن ابن عبّاس وأبی بکر.
81) فی المصدر: «بلبس»، وما أثبتناه من بحارالأنوار.
82) الدِّفلى: نبت مُرّ قتّالٌ، زهرُه کالورد الأحمر، فارسیّته: «خر زهره» (القاموس المحیط: ج 3 ص 376).
83) إرشاد القلوب: ص 199 201، بحار الأنوار: ج 77 ص 23 ح 6.
84) الترغیب والترهیب: ج 4 ص 174 ح 45 عن اُبیّ بن کعب.
85) الترغیب والترهیب: ج 4 ص 173 ح 43.
86) الترغیب والترهیب: ج 4 ص 174 ح 44.
87) کنز العمّال: ج 4 ص 237 ح 10328 نقلاً عن الخرائطی فی مساوی الأخلاق عن ابن مسعود.
88) تنبیه الخواطر: ج 1 ص 272.