«واعلم یا بنی أنک انما خلقت للآخرة لا للدنیا، و للفناء لا للبقاء، و للموت لا للحیاة، و أنک فی منزل قلعة و دار بلغة، و طریق الی الآخرة، و أنک طرید الموت الذی لا ینجو منه هاربه، و لا یفوته طالبه، و لابد أنه مدرکه، فکن منه علی حذر أن یدرکک و أنت علی حال سیئة، قد کنت تحدث نفسک منها بالتوبة، فیحول بینک و بین ذلک فاذا أنت قد أهلکت نفسک یا بنی أکثر من ذکر الموت، و ذکر ما تهجم علیه، و تقضی بعد الموت الیه، حتی یأتیک و قد أخذت منه حذرک، و شددت له أزرک، و لا یأتیک بغتة فیبهرک».
ترجمه:
و بدان ای فرزندم! تو برای آخرت آفریده شده ای نه برای دنیا، و برای فانی شدن و انتقال از این دنیا، نه برای ماندن در این دنیا، و برای مردن نه زنده ماندن در این دنیا، و تو در منزلی هستی که باید از آن جدا شوی، و در سرایی هستی که روزی به اندازه ی کفایت برای تو مقرر شده و در راه آخرت گام بر می داری، و تو شکار مرگی هستی که گریزنده از آن نجات نمی یابد و آنکه را جوید به او می رسد و از دست نمی دهد و ناچار او را در می یابد، پس هوشیار باش که مبادا مرگ تو را دریابد و در حال گناهی باشی که به خود وعده ی توبه می دهی و مرگ میان تو و بازگشتت به خدا مانع گردد، در این هنگام خود را هلاک و تباه ساخته ای. ای فرزندم! بسیار به یاد مرگ و یاد ناگهان وارد شدن بر آن و آنچه پس از مرگ به آن می رسی باش، تا آن گاه که مرگ به سوی تو آید ساز و برگ خود را آماده و کمر خود را بسته باشی و ناگهان بر تو وارد نشود و بر تو چیره گردد.
تفسیر و توضیح:
قلعه: مکانی که آدمی از آن کنده شود و ثابت نماند، بلغه: آنچه کفایت کند بدون زیادتی، طرید: شکاری که فرار کند و صیاد در پی آن باشد، هارب: گزیران، طالب: خواهان، مدرک: یابنده، علی حذر: در حال ترس و هوشیاری باش، ما تهجم علیه: غافلگیرانه بر آن وارد می شود، از ریشه هجوم: ورود ناگهانی، تفضی: از افضاء: رسیدن، حذر: تحرز: پرهیز کردن، در اینجا به معنای آمادگی بدون ترس است، ازر: ظهر: پشت، یبهر: یغلب:
چیره می شود.
امام در این بخش از وصیت نامه به مسئله ی مرگ و لزوم آمادگی فرزندش را برای آن یادآوری می فرماید و چند نکته را تذکر می دهد:
1. انسان برای آخرت یعنی زندگی جاودانه آفریده شده، بنابراین دنیا دار بقا و جاودانی نیست، و هر کس این مطلب را نصب العین خود قرار دهد خود را برای حیات ابدی آماده می کند.
2. از مرگ گریزی و گزیری نیست و مرگ، گریزنده را می گیرد و به سراغ هر کس برود، او را از دست نمی دهد.
3. آدمی همواره باید به یاد مرگ باشد.
4. مبادا آدمی گرفتار گناهی باشد و به خود وعده ی توبه دهد و مرگ فرصت توبه به او ندهد.
5. همواره باید آماده ی مرگ باشد و پشت خود را محکم کند، که مبادا مرگ او را غافلگیر کند.
امام در ضمن نامه ی خود به «محمد بن ابی بکر» می نویسد: «و انتم طرداء الموت ان اقمتم له اخذکم و ان فررتم منه ادرککم و هو الزم بکم من ظلکم، الموت معقود بنواصیکم و الدنیا تطوی من خلفکم»(1) و شما شکار گریزان مرگ هستید، اگر پیش او بایستید شما را می گیرد و اگر از او فرار کنید شما را می یابد و با شما از سایه ی همراه تر است، مرگ به موهای پیشانی شما گره خورده و دنیا از پشت سر شما در نوردیده می شود و در
نامه ی خود به «حارث همدانی» می نویسد: «و ایاک ان ینزل بک الموت و انت آبق من ربک فی طلب الدنیا»(2) بپرهیز از اینکه مرگ تو فرا رسد در حالی که تو از پروردگارت گریزان و در طلب دنیا باشی.
1) نهج البلاغه، نامه ی 27، بخش 8.
2) نهج البلاغه، نامه ی 69، بخش 14.