7 / 1
ما یَنبَغی فی مُعاشَرَةِ الإِخوانِ
أ ـ مَعرِفَةُ المُواصَفاتِ
9442.رسول اللّه صلى الله علیه و آله : إذا آخَى الرَّجُلُ الرَّجُلَ فَلیَسأَلهُ عَنِ اسمِهِ وَ اسمِ أبیهِ و مِمَّن هُوَ ؛ فَإِنَّهُ أوصَلُ لِلمَوَدَّةِ .(1)
9443.عنه صلى الله علیه و آله : إذا أحَبَّ أحَدُکُم أخاهُ المُسلِمَ فَلیَسأَلهُ عَنِ اسمِهِ وَ اسمِ أبیهِ وَ اسمِ قَبیلَتِهِ و عَشیرَتِهِ ؛ فَإِنَّ مِن حَقِّهِ الواجِبِ و صِدقِ الإِخاءِ أن یَسأَلَهُ عَن ذلِکَ ، و إلّا فَإِنَّها مَعرِفَةُ حُمقٍ .(2)
9444.عنه صلى الله علیه و آله : إذا آخى أحَدُکُم رَجُلاً فَلیَسأَلهُ عَنِ اسمِهِ وَاسمِ أبیهِ وقَبیلَتِهِ ومَنزِلِهِ ؛ فَإِنَّهُ مِن و اجِبِ الحَقِّ و صافِی الإِخاءِ ، و إلّا فَهُوَ مَوَدَّةٌ حَمقاءُ .(3)
7 / 1
آنچه در معاشرت با برادران ، شایسته است
الف ـ شناخت ویژگى ها
9442.پیامبر خدا صلى الله علیه و آله : هرگاه کسى با کسى دوستى مى کند ، نامش ، نام پدرش و خاستگاهش را بپرسد ، که این کار ، پیوند دوستى را استوارتر مى کند .
9443.پیامبر خدا صلى الله علیه و آله : هرگاه کسى از شما با برادر مسلمانش دوست شد ، نامش ، نام پدرش و نام قبیله و تیره اش را بپرسد ؛ زیرا پرسش از این چیزها ، از حقوق واجبِ دوستى و نشانه برادرىِ راستین است ، وگرنه ، آن [آشنایى] ، آشنایى احمقانه اى است .
9444.پیامبر خدا صلى الله علیه و آله : هرگاه یکى از شما با کسى دوستى کرد ، نامش و نام پدر و قبیله اش را بپرسد و از منزلش خبر گیرد ؛ زیرا این کار از حقوق واجب و صفاى برادرى است ، و گرنه ، [دوستى شان] دوستىِ احمقانه اى است .
9445.شعب الإیمان عن ابن عمر : رَآنِی النَّبِیُّ صلى الله علیه و آله و أنَا ألتَفِتُ ، فَقالَ : ما لَکَ تَلتَفِتُ ؟ قُلتُ : آخَیتُ رَجُلاً . قالَ : إذا أحبَبتَ رَجُلاً فَاسأَلهُ عَنِ اسمِهِ وَ اسمِ أبیهِ ، فَإِن کانَ غائِبا حَفِظتَهُ ، و إن کانَ مَریضا فَعُدتَهُ(4) ، و إن ماتَ شَهِدتَهُ .(5)
9446.حلیة الأولیاء عن سالم عن أبیه : کُنتُ عِندَ رَسول اللّه ِ صلى الله علیه و آله إذ مَرَّ عَلَیهِ رَجُلٌ فَقالَ رَجُلٌ : یا رَسول اللّه ِ ، إنّی لَاُحِبُّ هذا فِی اللّه ِ عز و جل . فَقالَ لَهُ النَّبِیُّ صلى الله علیه و آله : هَل تَدرِی مَا اسمُهُ ؟ قالَ : لا . فَقالَ النَّبِیُّ صلى الله علیه و آله : فَاسأَلهُ عَنِ اسمِهِ . فَسَأَلهُ و أعلَمَهُ ذلِکَ . فَقالَ لَهُ الرَّجُلُ : أحَبَّکَ اللّه ُ الَّذی أحبَبتَنی فیهِ . فَرَجَعَ إلى رَسول اللّه ِ صلى الله علیه و آله ، فَأَخبَرَهُ بِالَّذی قالَ لَهُ وَ الَّذی رَدَّ عَلَیهِ . فَقالَ لَهُ رَسولُ اللّه ِ صلى الله علیه و آله : وَجَبَت .(6)
ب ـ إعلامُ المَحَبَّةِ
9447.رسول اللّه صلى الله علیه و آله : إذا أحَبَّ أحَدُکُم صاحِبَهُ أو أخاهُ فَلیُعلِمهُ .(7)
9445.شُعَب الإیمان ـ به نقل از ابن عمر ـ: پیامبر صلى الله علیه و آله مرا دید که به چپ و راست مى نگرم . پس فرمود : «چرا به این سو و آن سو مى نگرى ؟» . گفتم : با مردى دوستى کرده ام [و اینک به دنبالش مى گردم] . فرمود : «هرگاه با کسى دوستى کردى ، نام او و نام پدرش را بپرس تا در نبودش ، او را حفظ کنى و اگر بیمار گشت ، به عیادتش بروى و اگر مُرد ، در تشییع جنازه اش حاضر شوى» .
9446.حلیة الأولیاء ـ به نقل از سالم، از پدرش ـ: نزد پیامبر خدا بودم که مردى بر ایشان گذشت . مرد دیگرى گفت : اى پیامبر خدا ! من این [مرد] را در راه خداى عز و جلدوست مى دارم . پیامبر صلى الله علیه و آله به او فرمود : «آیا نامش را مى دانى ؟» . گفت : نه . پیامبر صلى الله علیه و آله فرمود : «پس نامش را بپرس» . او نیز [دنبالش رفت و] نامش را پرسید و آن مرد ، پاسخش را داد و سپس افزود : خداوندى که مرا در راه او دوست داشتى ، دوستت بدارد . پس آن مرد [پرسنده] ، به سوى پیامبر خدا بازگشت و وى را از آنچه به آن مرد گفته بود و آنچه از او شنیده بود، باخبر کرد . آن گاه ، پیامبر خدا فرمود : «[اینک حقیقتِ دوستى] تحقّق یافت» .
ب ـ اعلام دوستى
9447.پیامبر خدا صلى الله علیه و آله : هرگاه یکى از شما یار یا برادرش را دوست داشت ، او را [از این دوستى]باخبر کند .
9448.عنه صلى الله علیه و آله : إذا أحَبَّ الرَّجُلُ أخاهُ فَلیُخبِرهُ أنَّهُ یُحِبُّهُ .(8)
9449.عنه صلى الله علیه و آله : إذا أحَبَّ أحَدُکُم أخاهُ فَلیُعلِمهُ ؛ فَإِنَّهُ أصلَحُ لِذاتِ البَینِ .(9)
9450.عنه صلى الله علیه و آله : إذا أحَبَّ أحَدُکُم أخاهُ فَلیُعلِمهُ ؛ فَإِنَّهُ یَجِدُ لَهُ مِثلَ الَّذی عِندَهُ .(10)
9451.عنه صلى الله علیه و آله : إذا أحَبَّ أحَدُکُم أخاهُ فَلیُعلِمهُ ذلِکَ ، ثُمَّ لِیَزُرهُ ، و لا یَکون أوَّلَ قاطِعٍ .(11)
9452.عنه صلى الله علیه و آله : إذا أحَبَّ أحَدُکُم أخاهُ فَلیُخبِرهُ ؛ لِیَقُل : إنّی اُحِبُّکَ فِی اللّه ِ، إنّی أوَدُّکَ فِی اللّه ِ .(12)
9453.عنه صلى الله علیه و آله : أبدِ المَوَدَّةَ لِمَن وادَّکَ تَکُن أثبَتَ .(13)
9454.عنه صلى الله علیه و آله : إذا أحَبَّ أحَدُکُم أخاهُ فِی اللّه ِ فَلیُعلِمهُ ؛ فَإِنَّهُ أبقى فِی الاُلفَةِ ، و أثبَتُ فِی المَوَدَّةِ .(14)
9455.عنه صلى الله علیه و آله : مَن کانَ فی قَلبِهِ مَوَدَّةٌ لِأَخیهِ ثُمَّ لَم یُطلِعهُ عَلَیهِ فَقَد خانَهُ .(15)
9456.سنن أبی داوود عن أنس : إنَّ رَجُلاً کانَ عِندَ النَّبِیِّ صلى الله علیه و آله ، فَمَرَّ بِهِ رَجُلٌ ، فَقالَ : یا رَسول اللّه ِ ، إنّی لَاُحِبُّ هذا . فَقالَ لَهُ النَّبِیُّ صلى الله علیه و آله : أعلَمتَهُ ؟ قالَ : لا . قالَ : أعلِمهُ . قالَ : فَلَحِقَهُ فَقالَ : إنّی اُحِبُّکَ فِی اللّه ِ . فَقالَ : أحَبَّکَ الَّذی أحبَبتَنی لَهُ .(16)
9457.الأدب المفرد عن مجاهد : لَقِیَنی رَجُلٌ مِن أصحابِ النَّبِیِّ صلى الله علیه و آله ، فَأَخَذَ بِمَنکِبی مِن وَرائی ، قالَ : أما إنّی اُحِبُّکَ . قالَ : أحَبَّکَ الَّذی أحبَبتَنی لَهُ . فَقالَ : لَولا أنَّ رَسول اللّه ِ صلى الله علیه و آله قالَ : «إذا أحَبَّ الرَّجُلُ الرَّجُلَ فَلیُخبِرهُ أنَّهُ أحَبَّهُ» ما أخبَرتُکَ .(17)
9448.پیامبر خدا صلى الله علیه و آله : هرگاه مردى ، برادرش را دوست داشت ، او را باخبر کند که دوستش مى دارد .
9449.پیامبر خدا صلى الله علیه و آله : هرگاه یکى از شما برادرش را دوست داشت ، او را [از این دوستى] باخبر کند ؛ چرا که این کار ، افراد را بیشتر به هم مى پیوندد .
9450.پیامبر خدا صلى الله علیه و آله : هرگاه یکى از شما برادرش را دوست داشت ، او را [از این دوستى] باخبر کند ؛ زیرا همانند حالت خودش را نزد او خواهد یافت .
9451.پیامبر خدا صلى الله علیه و آله : هرگاه یکى از شما برادرش را دوست داشت ، او را [از این دوستى] باخبر کند و به دیدارش برود و نخستین کسى نباشد که قطعِ رابطه مى کند .
9452.پیامبر خدا صلى الله علیه و آله : هرگاه یکى از شما برادرش را دوست داشت ، او را [از این دوستى] باخبر کند و [به او سخنانى از این دست] بگوید : من ، تو را در راه خدا دوست مى دارم. من به تو در راه خدا علاقه دارم .
9453.پیامبر خدا صلى الله علیه و آله : دوستى خودت را نسبت به کسى که تو را دوست دارد ، آشکار کن تا [در دوستى ات] استوارتر شوى .
9454.پیامبر خدا صلى الله علیه و آله : هرگاه یکى از شما برادرش را در راه خدا دوست داشت ، او را [از این دوستى]باخبر کند ، که این کار ، اُلفت را پایدارتر مى سازد و دوستى را استوارتر مى کند .
9455.پیامبر خدا صلى الله علیه و آله : هر که در دلش نسبت به برادرش محبّتى داشته باشد و او را از آن باخبر نکند ، به او خیانت کرده است .
9456.سنن أبى داوود ـ به نقل از اَ نَس ـ: مردى نزد پیامبر خدا بود که مردى دیگر بر ایشان گذشت . آن مرد گفت : اى پیامبر خدا ! من این مرد را [که گذشت ،]دوست مى دارم . پیامبر صلى الله علیه و آله به او فرمود : «آیا با خبرش کرده اى ؟» . گفت : نه . فرمود : «او را باخبر کن» . پس خود را به آن مرد رساند و گفت : من ، تو را در راه خدا دوست مى دارم . آن مرد گفت : آن که مرا براى او دوست مى دارى ، نیز دوستت بدارد !
9457.الأدب المفرد ـ به نقل از مجاهد ـ: مردى از یاران پیامبر صلى الله علیه و آله مرا دید و از پشت ، شانه ام را گرفت و گفت : بدان که من ، تو را دوست دارم . پاسخ داد[م] : آن که مرا براى او دوست مى دارى ، دوستت بدارد! آن مرد گفت : اگر نبود که پیامبر خدا فرمود : «هرگاه کسى ، کسى را دوست داشت ، باخبرش کند که دوستش مى دارد» ، تو را [از محبّتم] باخبر نمى کردم .
9458.رسول اللّه صلى الله علیه و آله : إذا أحَبَّ أحَدُکُم صاحِبَهُ ، فَلیَأتِهِ فی مَنزِلِهِ فَلیُخبِرهُ أنَّهُ یُحِبُّهُ للّه ِ .(18)
ج ـ حِفظُ الوُدِّ القَدیمِ
9459.رسول اللّه صلى الله علیه و آله : إنَّ اللّه َ تَعالى یُحِبُّ حِفظَ الوُدِّ القَدیمِ .(19)
9460.عنه صلى الله علیه و آله : إنَّ اللّه َ عز و جل یُحِبُّ المُلازَمَةَ عَلَى الإِخاءِ القَدیمَةِ ، فَداوِموا عَلَیها .(20)
د ـ الاِنبِساطُ فِی اللِّقاءِ
9461.الإمام الباقر علیه السلام : أتى رَسولَ اللّه ِ صلى الله علیه و آله رَجُلٌ فَقالَ : یا رَسولَ اللّه ِ ، أوصِنی . فَکانَ فیما أوصاهُ أن قالَ : اِلقَ أخاکَ بِوَجهٍ مُنبَسِطٍ .(21)
9462.رسول اللّه صلى الله علیه و آله : لا تُحَقِّرَنَّ مِنَ المَعروفِ شَیئا و لَو أن تَلقى أخاکَ بِوَجهٍ طَلِقٍ .(22)
9463.عنه صلى الله علیه و آله : کُلُّ مَعروفٍ صَدَقَةٌ ، و مِنَ المَعروفِ أن تَلقى أخاکَ بِوَجهٍ طَلِقٍ ، و أن تُفرِغَ مِن دَلوِکَ فی إنائِهِ .(23)
9458.پیامبر خدا صلى الله علیه و آله : هرگاه یکى از شما مصاحبش را دوست مى داشت ، به خانه اش برود و باخبرش کند که او را براى خدا دوست مى دارد .
ج ـ حفظ دوستى کهن
9459.پیامبر خدا صلى الله علیه و آله : خداوند متعال ، حفظ دوستىِ دیرین را دوست مى دارد .
9460.پیامبر خدا صلى الله علیه و آله : خداوند عز و جل پایبندى به برادرىِ دیرین را دوست مى دارد . پس بر آن ، مداومت کنید .
د ـ گشاده رویى به هنگام دیدار
9461.امام باقر علیه السلام : مردى نزد پیامبر خدا آمد و گفت : اى پیامبر خدا ! مرا سفارشى کن . از جمله سفارش هاى پیامبر صلى الله علیه و آله به او ، این بود که : «با روى گشاده ، با برادرت دیدار کن» .
9462.پیامبر خدا صلى الله علیه و آله : هیچ یک از کارهاى نیک را حقیر مشمار ؛ گرچه [آن کار نیک ، در این حد باشد که]برادرت را با روى گشاده دیدار کنى .
9463.پیامبر خدا صلى الله علیه و آله : هر کار نیکى ، صدقه است . از جمله کارهاى نیک ، آن است که برادرت را با روى گشاده دیدار کنى و از آب دَلوِ خود ، در ظرف او بریزى .
7 / 2
ما لا یَنبَغی فی مُعاشَرَةِ الإِخوانِ
أ ـ التَّصَنُّع
9464.رسول اللّه صلى الله علیه و آله : ثَلاثَةٌ لا یَنظُرُ اللّه ُ إلَیهِم یَومَ القِیامَةِ و لا یُزَکّیهِم و لَهُم عَذابٌ ألیمٌ : المُرخی ذَیلَهُ مِنَ العَظَمَةِ ، وَ المُزَکّی سِلعَتَهُ بِالکَذِبِ ، و رَجُلٌ اِستَقبَلَکَ بِوُدِّ صَدرِهِ فَیُواری وقَلبُهُ مُمتَلِئٌ غِشّا .(24)
9465.عنه صلى الله علیه و آله : إذا ظَهَرَ العِلمُ وَ احتُرِزَ العَمَلُ ، وَ ائتَلَفَتِ الأَلسُنُ وَ اختَلَفَتِ القُلوبُ ، وتَقاطَعَتِ الأَرحامُ ، هُنالِکَ » لَعَنَهُمُ اللهُ فَأَصَمَّهُمْ وَ أَعْمَى أَبْصَـرَهُمْ «(25) .(26)
9466.عنه صلى الله علیه و آله : إذا تَعَلَّمَ النّاسُ العِلمَ و تَرَکُوا العَمَلَ ، و تَحابّوا بِالأَلسُنِ و تَباغَضوا بِالقُلوبِ ، و تَقاطَعوا فِی الأَرحامِ ، لَعَنَهُمُ اللّه ُ عِندَ ذلِکَ ؛ فَأَصَمَّهُم و أعمى أبصارَهُم .(27)
ب ـ الغِشّ
9467.رسول اللّه صلى الله علیه و آله : المُسلِمُ أخُو المُسلِمِ ، و لا یَحِلُّ لِمُسلِمٍ باعَ مِن أخیهِ بَیعا فیهِ عَیبٌ إلّا بَیَّنَهُ لَهُ .(28)
ج ـ البُخل
9468.رسول اللّه صلى الله علیه و آله : إیّاکُم وَ البُخلَ ؛ فَإِنَّ البُخلَ دَعا أقواما فَمَنَعوا زَکاتَهُم ، و دَعاهُم فَقَطَعوا أرحامَهُم ، و دَعاهُم فَسَفَکوا دِماءَهُم .(29)
7 / 2
آنچه در معاشرت با برادران ، شایسته نیست
الف ـ ظاهرسازى
9464.پیامبر خدا صلى الله علیه و آله : خداوند ، در روز قیامت ، به سه کس نمى نگرد و آنان را پاک نمى سازد و برایشان عذابى دردناک خواهد بود : کسى که از سر تکبّر ، دنباله جامه اش را بلند مى کند [تا بر زمین کشیده شود] ؛ کسى که به دروغ ، کالاى خود را پاک [و بى عیب]معرّفى مى کند ؛ و کسى که دوستانه با تو رویارو مى شود ، حال آن که قلبش لبریز از فریب است .
9465.پیامبر خدا صلى الله علیه و آله : هرگاه دانشْ آشکار و عملْ باز داشته شود و زبان ها با یکدیگر سازگار و دل ها ناسازگار شوند و پیوندهاى خویشى گسسته گردد ، آن جاست [مصداق این آیه] که : «خداوند ، آنان را لعنت کرده است . پس آنان را کَر و چشمانشان را کور ساخته است» .
9466.پیامبر خدا صلى الله علیه و آله : هرگاه مردم ، دانش بیاموزند و عمل را وا گذارند و به زبان ، دوستى کنند و به دل ، دشمنى ورزند و پیوندهاى خویشى را بگسلند ، آن گاه است که خداوند ، لعنتشان مى کند . پس کَرشان مى سازد و چشمانشان را کور مى کند .
ب ـ فریفتن
9467.پیامبر خدا صلى الله علیه و آله : مسلمان ، برادر مسلمان است و براى هیچ مسلمانى روا نیست که چیز معیوبى به برادرش بفروشد ؛ مگر آن که او را از آن [عیب] ، باخبر سازد .
ج ـ بُخل
9468.پیامبر خدا صلى الله علیه و آله : از بُخل بپرهیزید که همین بخل ، مردمى را برانگیخت تا زکات خود را نپرداختند و آنان را بر انگیخت تا از خویشان خود بُریدند و آنان را بر انگیخت تا خون هاى یکدیگر را ریختند .
د ـ الإِیذاء
9469.کنز العمّال عن أنس : کانَ النَّبِیُّ صلى الله علیه و آله إذا قامَ مِنَ اللیلِ یَقرَأُ ، زَمزَمَ فی قِراءَتِهِ . فَقیلَ : یا رَسولَ اللّه ِ ، لِمَ لا تَرفَعُ صَوتَکَ بِالقُرآنِ ؟ قالَ : أکرَهُ أن اُوذِیَ رَفیقی و أهلَ بَیتی .(30)
ه ـ التَّحقیر
9470.رسول اللّه صلى الله علیه و آله : کونوا عِبادَ اللّه ِ إخوانا ، المُسلِمُ أخُو المُسلِمِ ؛ لا یَظلِمُهُ ، و لا یَخذُلُهُ ، ولا یُحَقِّرُهُ .(31)
و ـ الإِفراطُ فِی المَحَبَّةِ
9471.رسول اللّه صلى الله علیه و آله : ـ وقالَ بَعضُهُم : حِبَّ ـأحبِب حَبیبَکَ هَونا ما عَسى أن یَکونَ بَغیضَکَ یَوما ما ، و أبغِض بَغیضَکَ هَونا ما عَسى أن یَکونَ حَبیبَکَ یَوما ما .(32)
9472.عنه صلى الله علیه و آله : إنَّ قَوما أحَبّوا قَوما حَتّى هَلَکوا فی مَحَبَّتِهِم ، فَلا تَکونوا کَهُم . و إنَّ قَوما أبغَضوا قَوما حَتّى هَلَکوا فی بُغضِهِم ، فَلا تَکونوا کَهُم .(33)
د ـ آزردن
9469.کنز العمّال ـ به نقل از اَنَس ـ: پیامبر صلى الله علیه و آله هرگاه شبانه براى قرائت [قرآن] بر مى خاست ، آیات را بسیار آهسته تلاوت مى کرد . از وى پرسیدند : اى پیامبر خدا! صدایت را به قرآن خواندن ، بلند نمى کنى ؟ فرمود : «خوش ندارم رفیقم و خانواده ام را بیازارم» .
ه ـ تحقیر کردن
9470.پیامبر خدا صلى الله علیه و آله : اى بندگان خدا ! برادر باشید . مسلمان ، برادر مسلمان است ؛ به او ستم نمى کند ، او را وا نمى گذارد و او را تحقیر نمى کند .
و ـ زیاده روى در دوستى
9471.پیامبر خدا صلى الله علیه و آله : با دوستت به گونه اى مُلایمْ دوستى کن ، که شاید روزى دشمنت گردد ، و با دشمنت به گونه اى مُلایمْ دشمنى کن ، که شاید روزى دوستت گردد .
9472.پیامبر خدا صلى الله علیه و آله : مردمى ، مردمى دیگر را چنان دوست داشتند که بر اثر دوستى شان هلاک شدند . پس شما چون آنان مباشید . و مردمى ، چنان با مردمى دیگر دشمنى ورزیدند که بر اثر این دشمنى شان هلاک شدند . پس مانند آنان نیز مباشید .
7 / 3
جَوامِعُ آدابِ المُعاشَرَةِ
9473.رسول اللّه صلى الله علیه و آله : یا عَلِیُّ ، یَنبَغی أن یَکونَ فِی المُؤمِنِ ثَمانُ خِصالٍ : وَقارٌ عِندَ الهَزاهِزِ ، وصَبرٌ عِندَ البَلاءِ ، و شُکرٌ عِندَ الرَّخاءِ ، و قُنوعٌ بِما رَزَقَهُ اللّه ُ عز و جل ، لا یَظلِمُ الأَعداءَ ، ولا یَتَحامَلُ عَلَى الأَصدِقاءِ ، بَدَنُهُ مِنهُ فی تَعَبٍ ، وَ النّاسُ مِنهُ فی راحَةٍ .(34)
9474.عنه صلى الله علیه و آله ـ فی ذِکرِ صِفاتِ المُؤمِنِ ـ: لا یَقبَلُ الباطِلَ مِن صَدیقِهِ ، و لا یَرُدُّ الحَقَّ مِن عَدُوِّهِ .(35)
9475.عنه صلى الله علیه و آله : إذا آخى أحَدُکُم أخا فِی اللّه ِ فَلا یُخادَّهُ ، ولا یُدارَّهُ ، ولا یُمازَّهُ ؛ یَعنی لا یُخالِفهُ .(36)
9476.عنه صلى الله علیه و آله : لا تُمارِ أخاکَ ، ولا تُمازِحهُ ، ولا تَعِدهُ مَوعِدَةً فَتُخلِفَهُ .(37)
9477.عنه صلى الله علیه و آله : المُسلِمُ أخُو المُسلِمِ ؛ لا یَخونُهُ ، و لا یَخذُلُهُ ، و لا یَعیبُهُ ، و لا یَحرِمُهُ ، ولا یَغتابُهُ .(38)
9478.عنه صلى الله علیه و آله : المُؤمِنُ حَرامٌ عَلَى المُؤمِنِ أن یَظلِمَهُ ، أو یَخذُلَهُ ، أو یَغتابَهُ ، أو یَدفَعَهُ دَفعَةً .(39)
9479.عنه صلى الله علیه و آله : المُسلِمُ أخُو المُسلِمِ ؛ لا یَظلِمُهُ ، و لا یُسلِمُهُ .(40)
7 / 3
کلّیاتى درباره آداب معاشرت
9473.پیامبر خدا صلى الله علیه و آله : اى على ! سزاوار است که مؤمن ، هشت صفت داشته باشد : آرامش به هنگام لرزش ها[ى زندگى] ؛ شکیبایى به هنگام بلا ؛ سپاس گزارى به هنگام آسایش ؛ خرسندى بدانچه خداوند عز و جل روزى اش داده است ؛ به دشمنان ستم نمى کند ؛ دوستانش را به سختى نمى اندازد ؛ بدنش از او رنجه است و مردم از [گزند] او راحت هستند .
9474.پیامبر خدا صلى الله علیه و آله ـ در بیان صفات مؤمن ـ: باطل را [حتّى] از دوستش نمى پذیرد و حق را [حتّى] از دشمنش رد نمى کند .
9475.پیامبر خدا صلى الله علیه و آله : هرگاه یکى از شما با برادرى در راه خدا برادرى کرد ، با او معارضه نکند ، او را خشمگین نکند و با او مخالفت ننماید .
9476.پیامبر خدا صلى الله علیه و آله : با برادرت جدال مکن ، با او شوخى [ـِ آزارنده] مکن و به او وعده اى مده که آن را به جا نیاورى .
9477.پیامبر خدا صلى الله علیه و آله : مسلمان ، برادرِ مسلمان است ؛ به او خیانت نمى کند ، او را وا نمى گذارد ، بر او خُرده نمى گیرد ، او را محروم نمى سازد و غیبتش را نمى کند .
9478.پیامبر خدا صلى الله علیه و آله : بر مؤمن ، حرام است که به مؤمنى دیگر ستم کند ، یا او را وا گذارد ، یا غیبتِ او را بکند و یا او را یکسره براند .
9479.پیامبر خدا صلى الله علیه و آله : مسلمان ، برادرِ مسلمان است ؛ نه به او ستم مى کند و نه او را تسلیم [مشکلات]مى نماید .
9480.رسول اللّه صلى الله علیه و آله : رَحِمَ اللّه ُ رَفیقا أعانَ رَفیقَهُ عَلى بِرِّهِ .(41)
9481.عنه صلى الله علیه و آله : المُسلِمُ أخُو المُسلِمِ ، لا یَمنَعُهُ الماعونَ .(42)
9480.پیامبر خدا صلى الله علیه و آله : خداوند ، رحمت کند دوستى را که به دوستش در کار خیرش یارى رساند !
9481.پیامبر خدا صلى الله علیه و آله : مسلمان ، برادرِ مسلمان است و لوازم ضرورىِ زندگى را از او دریغ نمى دارد .
1) سنن الترمذی : ج 4 ص 599 ح 2392 عن یزید بن نعامة الضبی ؛ مشکاة الأنوار : ص 193 وفیه «جاء» بدل «آخى الرجل».
2) الکافی : ج 2 ص 671 ح 3 عن السکونی عن الإمام الصادق علیه السلام ، بحار الأنوار: ج 74 ص 179 ح 23.
3) کنزالفوائد : ج 1 ص 98 ، بحارالأنوار : ج 74 ص 166 ح 30.
4) کذا فی المصدر ، وفی بقیة المصادر «عُدته».
5) شُعب الإیمان : ج 6 ص 492 ح 9023.
6) حلیة الأولیاء : ج 2 ص 197.
7) المحاسن : ج 1 ص 415 ح 953 عن عبداللّه بن القاسم الجعفریّ عن الإمام الصادق عن أبیه علیهماالسلام ، بحار الأنوار: ج 74 ص 182 ح 3 ؛ المستدرک على الصحیحین : ج 4 ص 189 ح 7322 عن المقدام بن معدی کرب ولیس فیه «صاحبه».
8) سنن أبی داوود : ج 4 ص 332 ح 5124 عن المقدام بن معدی کرب.
9) النوادر للراوندی : ص 12.
10) شُعب الإیمان : ج 6 ص 489 ح 9010 عن عبداللّه بن عمر.
11) الفردوس : ج 1 ص 303 ح 1197 عن أبی سعید.
12) الإخوان : ص 137 ح 68 عن مجاهد.
13) الإخوان : ص 136 ح 66 عن أبی حمید الساعدی.
14) الإخوان : ص 138 ح 69 عن مجاهد.
15) الإخوان : ص 140 ح 72 عن مکحول.
16) سنن أبی داوود : ج 4 ص 333 ح 5125.
17) الأدب المفرد : ص 165 ح 543.
18) مسند ابن حنبل : ج 8 ص 66 ح 21352عن أبی ذرّ.
19) جامع الأحادیث للسیوطی : ج 1 ص 306 ح 5592 عن عائشة.
20) فردوس الأخبار : ج 1 ص 194 ح 566 عن جابر.
21) الکافی : ج 2 ص 103 ح 3 عن أبی بصیر ، بحار الأنوار : ج 74 ص 171 ح 38.
22) صحیح مسلم : ج 4 ص 2026 ح 2626 عن أبی ذرّ.
23) مسند ابن حنبل : ج 5 ص 111 ح 14715 عن جابر بن عبداللّه.
24) تفسیر العیّاشی : ج 1 ص 179 ح 69 عن السکونی عن الإمام الصادق عن أبیه علیهماالسلام ، بحار الأنوار : ج 75 ص 211 ح 6.
25) محمّد : 23.
26) ثواب الأعمال : ص 289 ح 1 عن السکونی عن الإمام الصادق عن آبائه علیهم السلام ، بحار الأنوار : ج 74 ص 96 ح 27 ؛ المعجم الکبیر : ج 6 ص 263 ح 6170 عن سلمان الفارسی نحوه.
27) منیة المرید : ص 334 ؛ إحیاء علوم الدین : ص 1 ح 70.
28) سنن ابن ماجة: ج 2 ص 755 ح 2246 عن عقبة بن عامر.
29) کنز العمّال : ج 3 ص 452 ح 7404 نقلاً عن ابن جریر عن أبی هریرة.
30) کنز العمّال : ج 2 ص 319 ح 4123 نقلاً عن ابن النجّار.
31) صحیح مسلم : ج 4 ص 1986 ح 32 عن أبی هریرة.
32) الأمالی للطوسی : ص 622 ح 1285 عن حمید بن عبد الرحمن الحمیری عن الإمام علیّ علیه السلام و ص 364 ح 767 عن على بن على بن رزین عن الإمام الرضا عن آبائه عن الامام الحسین علیهم السلام عن النزال بن سبرة عن الإمام علیّ علیه السلام ، بحار الأنوار : ج 74 ص 177 ح 14 ؛ سنن الترمذی : ج 4 ص 360 ح 1997 عن أبی هریرة.
33) فردوس الأخبار : ج 1 ص 291 ح 919 عن عبداللّه بن جعفر.
34) کتاب من لا یحضره الفقیه : ج 4 ص 354 ح 5762 عن حمّاد بن عمرو وأنس بن محمّد عن أبیه عن الإمام الصادق عن أبیه عن جدّه عن الإمام علیّ علیهم السلام ، بحار الأنوار : ج 67 ص 294 ح 17.
35) التمحیص : ص 74 ح 171 ، بحار الأنوار : ج 67 ص 310 ح 45.
36) الجعفریّات : ص 198.
37) سنن الترمذی : ج 4 ص 359 ح 1995 عن ابن عبّاس ؛ تحف العقول : ص 49 ، بحارالأنوار : ج 77 ص 152 ح 113.
38) المؤمن : ص 43 ح 98 عن الإمام الصادق علیه السلام.
39) الکافی : ج 2 ص 235 ح 19 و ص 233 ح 12 نحوه وکلاهما عن سلیمان بن خالد عن الإمام الباقر علیه السلام ، بحار الأنوار : ج 67 ص 358 ح 62 ؛ المعجم الکبیر : ج 3 ص 294 ح 3444 عن أبی مالک الأشعری نحوه.
40) صحیح البخاری : ج 2 ص 862 ح 2310 و ج 6 ص 2550 ح 6551 کلاهما عن عبداللّه بن عمر.
41) الأمالی للصدوق : ص 363 ح 448 عن مسعدة بن زیاد عن الإمام الصادق عن آبائه علیهم السلام ، بحار الأنوار : ج 74 ص 65 ح 32.
42) الدرّ المنثور: ج 8 ص 644 نقلاً عن الباوردی عن الحرث بن شریح.