2 / 1
الاِهتِمامُ بِمَعرِفَةِ الدَّاءِ
10712.رسول اللّه صلى الله علیه و آله ـ لِلشَّمَردَلِ المُتَطَبِّبِ ـ: لا تُداوِ أحَداً حَتّى تَعرِفَ داءَهُ.(1)
2 / 2
ضَمانُ الطَّبیبِ إذا أفسَدَ
10713.رسول اللّه صلى الله علیه و آله : مَن تَطَبَّبَ ولَم یُعلَم مِنهُ طِبٌّ قَبلَ ذلِکَ ، فَهُوَ ضامِنٌ.(2)
10714.عنه صلى الله علیه و آله : مَن تَطَبَّبَ ولَم یَکُن بِالطِّبِّ مَعروفاً ، فَأَصابَ نَفساً فَما دونَها ، فَهُوَ ضامِنٌ.(3)
2 / 3
التَّداوی بِالمُحَرَّماتِ
الکتاب
» إِنَّمَا حَرَّمَ عَلَیْکُمُ الْمَیْتَةَ وَ الدَّمَ وَ لَحْمَ الْخِنزِیرِ وَ مَآ أُهِلَّ بِهِ لِغَیْرِ لله فَمَنِ اضْطُرَّ غَیْرَ بَاغٍ وَ لَا عَادٍ فَلَا إِثْمَ عَلَیْهِ إِنَّ الله غَفُورٌ رَّحِیمٌ «.(4)
2 / 1
تلاش براى شناخت بیمارى
10712.پیامبر خدا صلى الله علیه و آله ـ به شَمَردَل پزشک ـ: هیچ کس را درمان مکن ، مگر آن گاه که بیمارىِ او را بشناسى.
2 / 2
مسئول بودن پزشک در صورت ایجاد خسارت
10713.پیامبر خدا صلى الله علیه و آله : هر کس [بدون تخصّصِ لازم] به کار طبابت دست یازد ، [شرعا] ضامن است.
10714.پیامبر خدا صلى الله علیه و آله : هر کس در حالى که به طبابتْ شناخته شده نیست ، عهده دار آن گردد و موجب فوت کسى یا صدمه اى کمتر از آن شود ، ضامن است.
2 / 3
درمان با آنچه حرام است
«[خداوند،] تنها مردار و خون و گوشت خوک و آنچه را که [هنگام سر بریدن] نام غیر خدا بر آن برده شده، بر شما حرام گردانیده است. [ولى] کسى که [براى حفظ جان خود، به خوردن آنها] ناچار شود، در صورتى که ستمگر و متجاوز نباشد، بر او گناهى نیست. همانا خدا آمرزنده و مهربان است».
» وَمَا لَکُمْ أَلَا تَأْکُلُواْ مِمَّا ذُکِرَ اسْمُ الله عَلَیْهِ وَقَدْ فَصَّلَ لَکُم مَّا حَرَّمَ عَلَیْکُمْ إِلَا مَا اضْطُرِرْتُمْ إِلَیْهِ وَإِنَّ کَثِیرًا لَّیُضِلُّونَ بِأَهْوَآئِهِم بِغَیْرِ عِلْمٍ إِنَّ رَبَّکَ هُوَ أَعْلَمُ بِالْمُعْتَدِینَ «.(5)
الحدیث
10715.رسول اللّه صلى الله علیه و آله : مَن تَداوى بِحرَامٍ ، لَم یَجعَلِ اللّه ُ فیهِ شِفاءً.(6)
10716.الإمام الصادق علیه السلام : نَهى رَسولُ اللّه ِ صلى الله علیه و آله عَنِ الدَّواءِ الخَبیثَةِ(7) أن یُتَداوى بِهِ.(8)
10717.مسند أبی یَعلى عن اُمّ سَلَمة : اِشتَکَتِ ابنَةٌ لی فَنَبَذتُ لَها فِی کوزٍ ، فَدَخَلَ النَّبِیُّ صلى الله علیه و آله وهُوَ یَغلی ، فَقالَ : ما هذا؟ ! فَقُلتُ : إنَّ ابنَتِی اشتَکَت فَنَبَذنا لَها هذا. فَقالَ : إنَّ اللّه َ عز و جل لَم یَجعَل شِفاءَکُم فِی حَرامٍ !(9)
10718.صحیح مسلم عن وائل الحضرمی : إنَّ طارِقَ بنَ سُوَیدٍ الجُعفِیَّ سَأَلَ النَّبِیَّ صلى الله علیه و آله عَنِ الخَمرِ ، فَنَهاهُ أو کَرِهَ أن یَصنَعَها. فَقالَ : إنَّما أصنَعُها لِلدَّواءِ. فَقالَ : إنَّهُ لَیسَ بِدَواءٍ ولکِنَّهُ داءٌ.(10)
«و شما را چه شده است که از آنچه نام خدا بر آن برده شده است، نمى خورید ، با این که [خدا] آنچه را بر شما حرام کرده – جز آنچه بدان ناچار شده اید ـ ، براى شما به تفصیل ، بیان کرده است؟ و به راستى، بسیارى [از مردم، دیگران را] از روى نادانى، با هوس هاى خود ، گم راه مى کنند. آرى، پروردگار تو به [حال] تجاوزکاران، داناتر است».
10715.پیامبر خدا صلى الله علیه و آله : هر کس به حرامْ درمان جوید ، خداوند در آن، شفایى قرار نمى دهد.
10716.امام صادق علیه السلام : پیامبر خدا از مداوا کردن با داروى ناپاک ، نهى فرمود.
10717.مسند أبى یعلى ـ به نقل از امّ سلمه ـ: یکى از دخترانم بیمار شد و من برایش [شرابى] در کوزه اى ریختم. در حالى که آن دارو مى جوشید ، پیامبر صلى الله علیه و آله وارد شد و پرسید : «این چیست؟». گفتم : دخترم بیمار شده و برایش این دارو را گذاشته ام. فرمود : «خداوند عز و جل ، شفایتان را در [چیز] حرام، قرار نداده است».
10718.صحیح مسلم ـ به نقل از وائل حَضْرَمى ـ: طارق بن سوید جُعفى از پیامبر خدا درباره شراب پرسید. پیامبر صلى الله علیه و آله او را از این کار ، نهى کرد ، یا ساختن آن را ناخوشایند داشت. وى گفت : من آن را تنها به عنوان دارو مى سازم. پیامبر خدا فرمود : «این ، دارو نیست ؛ بلکه خود ، بیمارى است».
سخنى درباره آداب و احکام طبابت
حرفه پزشکى ، از آن رو که با جان ، ناموس و اسرار زندگى مردم سر و کار دارد ، علاوه بر مقرّرات اسلامى در همه حرفه ها ، داراى آداب و احکام ویژه اى است که رعایت آن براى پزشک مسلمان ، لازم و ضرورى است. در این جا اشاره اى کوتاه به مهم ترین آداب آن خواهیم کرد.
1. احساس مسئولیت
احساس مسئولیت ، از مهم ترین و اصلى ترین آداب پزشکى است؛ زیرا این احساس است که پزشک را به رعایت وظایف اخلاقى ، قانونى و شرعى خود در مورد درمان بیمار ، وادار مى سازد. امام صادق علیه السلام ، سخنى سختْ تکان دهنده درباره مسئولیت پزشک از مسیح علیه السلام نقل فرموده است : کَانَ المَسیحُ علیه السلام یَقولُ : إنَّ التّارِکَ شِفاءَ المَجروحِ مِن جُرحِهِ شَریکٌ لِجارِحِهِ لا مَحالَةَ….(11) مسیح علیه السلام مى گفت: آن که درمان کردن زخم زخم دیده اى را وا گذارد ، ناگزیر ، شریک کسى است که زخم را بر بدن وى نشانده است…. این سخن ، متّکى بر منطق روشنى است که نه تنها پیروان اسلام و مسیحیت ،
بلکه هیچ پزشک با وجدانى نمى تواند آن را انکار کند. از این رو ، شایسته است همه پزشکان ، آن را قاب کنند و در مطبّ خویش بیاویزند. بر اساس این منطق ، کوتاهى پزشک در درمان بیمار ، به معناى سهیم بودن او در بیمارى و گاه ، هلاکت بیمار است. لذا پزشک ، مسئول است با همه توان براى درمانِ بیمار ، تلاش کند و با هیچ بهانه اى نمى تواند از زیر بار این مسئولیت ، شانه خالى نماید. بر همین اساس ، معتقدیم یکى از وظایف مهمّ دانشگاه هاى علوم پزشکى ، برنامه ریزى براى پرورش حسّ مسئولیت شناسى در دانش پژوهان این دانش است.
2. تقواى پزشکى
تقوا در هر حرفه اى به معناى رعایت قوانین الهى در انجام دادن آن است. بنا بر این ، تقواى پزشکى ، شامل همه آداب و احکام اسلامى در مورد این حرفه است؛ لیکن در تقواى پزشکى ، دو نکته از اهمّیت فوق العاده اى برخوردار است: یکى خیرخواهى براى بیمار ، و دیگرى تلاش براى درمان او. از این رو ، امام على علیه السلام ، پس از توصیه پزشکان به تقوا ، بلافاصله به این دو مصداق بارزِ تقواى پزشکى اشاره مى فرماید: مَن تَطَبَّبَ فَلیَتَّقِ اللّه َ وَلیَنصَح وَلیَجتَهِد.(12) هر کس طبابت پیشه مى کند ، باید که از خدا پروا بدارد و خیرخواهى و جدّیت به خرج دهد. ماده «نُصْح» که در این سخن بدان اشاره شده ، به معناى خیرخواهى و «اجتهاد» ، به معناى به کارگیرى همه توان است. بنا بر این ، تقواى پزشکى بدین معناست که پزشک براى حُسن انجام وظیفه ، اوّلاً باید سود بیمار را در نظر بگیرد ، نه سود خود را. ثانیا باید از همه توانِ فکرى و عملى خود براى درمان وى استفاده کند و پزشک
باتقوا ، کسى است که در صرف وقت براى تشخیص بیمارى ، در تجویز دارو ، در چگونگى درمان و طول آن ، به چیزى جز سود بیمار نیندیشد.
3. پاک دامنى
یکى از مصادیق مهمّ تقواى پزشکى، عفّت جنسى و پاک دامنى است. پزشک باتقوا، به خود اجازه نمى دهد از بیمار ، سوء استفاده جنسى کند و حتّى در نگاه کردن براى معاینه ، حدود اسلامى را رعایت مى نماید ، بدین معنا که اگر بتواند بیمارى را از طریقى بجز نگاه کردن به مواضعى که نگاه کردن به آنها در اسلام ممنوع است ، تشخیص دهد ، مبادرت به نگاه نامشروع نمى ورزد و در صورت نیاز به این کار نیز ، به اندازه ضرورت ، اکتفا مى کند.
4. اهتمام به تشخیص بیمارى
یکى از نکات آداب پزشکى که در احادیث اسلامى بر آن تأکید شده ، اهمّیت دادن به تشخیص بیمارى است. پیامبر اسلام به یکى از پزشکان معاصر خود ، چنین توصیه مى فرماید : لا تُداوِ أحَدا حَتّى تَعرِفَ داءَهُ.(13) هیچ کس را درمان مکن ، مگر آن گاه که بیمارى او را بشناسى. مکرّر شنیده مى شود که به دلیل تشخیص نادرست طبیب و داروى نامناسب ، بیمارى تشدید شده و گاه بیمار ، هلاک شده است. رعایت این ادب ، اقتضا مى کند که پزشک ، همه توان خود را براى تشخیص بیمارى به کار گیرد و پیش از تشخیص آن ، اقدام به تجویز دارو نکند و اگر فرصت لازم را براى تشخیص ندارد یا خسته است و یا به هر دلیل دیگر ، آمادگى لازم را براى اظهار نظر ندارد ، از
معاینه بیمار و دادن دارو ، به طور جدّى خوددارى کند.
5. تلاش براى شناخت داروهاى طبیعى
احادیث باب سوم از فصل یکم تأکید دارند که همه بیمارى ها به استثناى مرگ ، در نظام آفرینش ، دارو دارند و قابل درمان اند. برخى تصریح مى کنند که خداوند براى همه بیمارى ها دارو آفریده و برخى مى گویند خداوند ، براى همه بیمارى ها دارو نازل کرده است. ظاهر این دو تعبیر ، این است که داروى همه بیمارى ها در طبیعت وجود دارد. بى تردید ، داروهاى طبیعى ، زیان کمتر و سود بیشترى براى درمان دارند. با عنایت به این واقعیت است که گیاهْ درمانى ، به تدریج در کشورهاى پیشرفته رایج مى گردد. بنا بر این ، یکى از مسئولیت هاى مهم مراکز علمى پزشکى ، تلاش براى کشف داروهاى طبیعى و آشنا کردن جامعه پزشکى با این داروهاست.
6. رعایتِ ضرورت در تجویز دارو
در روایات فراوانى از اهل بیت علیهم السلام(14) تأکید شده است که تا آن جا که بدن ، قدرت تحمّل بیمارى را دارد ، بیمار نباید به پزشک مراجعه کند؛ زیرا مصرف دارو بدون ضرورت براى سلامت انسان ، زیانبار است. امام على علیه السلام مى فرماید : اِمشِ بِدائِکَ ما مَشى بِکَ.(15) با درد خویش ، تا آن هنگام که با تو مدارا مى کند ، مدارا کن. و از امام کاظم علیه السلام روایت شده است : اِدفَعوا مُعالَجَةَ الأَطِبّاءِ مَا اندَفَعَ الدّاءُ عَنکُم ؛ فَإنَّهُ بِمَنزِلَةِ البِناءِ قَلیلُهُ یَجُرُّ إلى
کَثیرِهِ.(16) تا زمانى که بیمارى به جد با شما درگیر نشده است ، درگیر معالجه طبیبان نشوید ، که درمان ، به مانند ساختمان است که مقدار کمى از آن ، شخص را به مقدار فراوانش مى کشاند. طبق دلالت التزامى این احادیث ، بر فرض ، اگر بیمارى این ره نمودها را نادیده گرفت و به پزشک مراجعه کرد ، پزشکِ متعهّد و باتقوا ، کسى است که پس از معاینه ، اگر تشخیص داد بیمارى او جزئى است و نیازى به دارو ندارد ، اقدام به نوشتن نسخه و تجویز دارو نکند ، و اگر تشخیص داد که مصرف دارو ضرورت دارد ، بیش از اندازه لازم ، دارو تجویز ننماید تا کیسه تولید کنندگان دارو را پُر کند.
7. حفظ اسرار بیمار
یکى از آداب مهمّ پزشکى ، رازدارى است. برخى از بیمارى ها ، راز بیمار محسوب مى شوند و او مایل نیست دیگران از آن مطّلع شوند. روایات اسلامى ، از یک سو به بیمار توصیه مى کنند که بیمارىِ پنهان خود را از پزشک ، کتمان نکند ، چنان که امام على علیه السلام مى فرماید : مَن کَتَمَ مَکنونَ دائِهِ عَجَزَ طَبیبُهُ عَن شِفائِهِ.(17) هر کس درد نهفته خویش را پنهان بدارد ، طبیبش از درمان وى ناتوان مى مانَد. و از سوى دیگر ، به پزشک تأکید مى کنند که امانتدار باشد و با افشاى راز بیمار ، به او خیانت ننماید. در حدیث نبوى آمده است : المَجالِسُ بِالأَمانَةِ وإفشاؤُکَ سِرَّ أخیکَ خِیانَةٌ فَاجتَنِب ذلِکَ.(18)
نشست و برخاست ها به امانت است و افشاى راز برادرت نیز خیانت. پس ، از این کار ، بپرهیز.
8. ایجاد امیدوارى در دلِ بیمار
یأس و نومیدى ، موجب تشدید بیمارى است و بیش از بیمارى براى بیمار ، رنج آور است. به گفته امام على علیه السلام : أعظَمُ البَلاءِ انقِطاعُ الرَّجاءِ.(19) سخت ترین بلا ، گسستن امید است. بلکه گاه نومیدى ، سبب مرگ بیمار مى گردد ، چنان که امام على علیه السلام مى فرماید: قَتَلَ القُنوطُ صاحِبَهُ.(20) نومیدى ، آن کس را که دامنگیرش بشود ، مى کُشد. به عکس ، امید به درمان ، از رنج بیمارى مى کاهد و به بیمار ، قدرت غلبه بر بیمارى مى دهد و درمان را تسریع مى نماید. از این رو ، یکى از وظایف مهمّ پزشکى ، بویژه در مورد بیمارى هاى خطرناک ، تقویت روحیه بیمار و ایجاد امید در اوست. گفتنى است که بهترین راه امیدوار کردن بیمار ، تقویت حسّ مذهبى ، توکّل به خدا و اعتقاد به این حقیقت است که طبیب واقعى ، خداست و درمان هیچ دردى براى خداوند متعال ، دشوار نیست و چه بسا دردهاى بى درمان که با دعا شفا یافته است و به هر حال ، خداوند متعال ، چیزى جز خیر و صلاح و سود انسان را نمى خواهد.
9. جلوگیرى از طبابت افراد غیر متخصّص
از نظر اسلام ، طبابت افراد غیر متخصّص ، ممنوع است و نظام اسلامى موظّف است از کار کردن آنان جلوگیرى کند و در صورت سرپیچى ، آنان را مانند روحانى نمایان فاسق ، زندانى کند. امام على علیه السلام ، در این باره مى فرماید : یَجِبُ عَلَى الإِمامِ أن یَحبِسَ الفُسّاقَ مِنَ العُلَماءِ وَالجُهّالَ مِنَ الأَطِبّاءِ.(21) بر امام ، لازم است عالمان تبهکار و پزشکان ناآگاه را به زندان در افکند. مقدّم داشتن ضرورت زندانى کردن علماى فاسق بر پزشکان جاهل در این حدیث نیز ، از آن جهت است که خطر طبیب نمایان روحانى براى جامعه اسلامى، بیش از طبیب نمایان جسمانى است. بارى ، پزشک غیر متخصّص ، در صورتى که اقدام به طبابت کرد و موجب زیان بیمار گردید ، علاوه بر این که مرتکب گناه شده ، بر اساس قانون «ضِمان» ، ضامن است ، چنان که از پیامبر اسلام روایت شده است که : مَن تَطَبَّبَ ولَم یُعلَم مِنهُ طِبٌّ قَبلَ ذلِکَ ، فَهُوَ ضامِنٌ.(22) هر کس بدون سابقه [وتخصّص لازم] به کار طبابت دست یازد ، ضامن است. همچنین ، طبیب متخصّص ، اگر در انجام دادن وظیفه خود ، کوتاهى کند و این کوتاهى به فساد بینجامد ، ضامن خواهد بود.(23)
1) الإصابة: ج 3 ص 289 عن الشمردل بن قباث.
2) سنن ابن ماجة: ج 2 ص 1148 ح 3466 عن عمرو بن شعیب عن أبیه عن جدّه.
3) سنن الدارقطنی: ج 3 ص 196 ح 336 عن عمرو بن شعیب عن أبیه عن جدّه.
4) البقرة : 173.
5) الأنعام : 119.
6) الجامع الصغیر: ج 2 ص 588 ح 8581 نقلاً عن أبی نعیم فی الطبّ عن أبی هریرة.
7) فی بحار الأنوار : «الخبیث» بدل «الخبیثة».
8) طبّ الائمّة لابنی بسطام: ص 62 عن إسماعیل بن محمّد ، بحار الأنوار: ج 62 ص 87 ح 13.
9) مسند أبی یعلى: ج 6 ص 270 ح 6930.
10) صحیح مسلم: ج 3 ص 1573 ح 12.
11) ر. ک : دانش نامه احادیث پزشکى : ج1 ص67 ح 31.
12) ر. ک : دانش نامه احادیث پزشکى : ج 1 ، ص 67 ح 32.
13) ر. ک : ص 390 ح 10712.
14) ر. ک : ص 403 (فصل سوم : توصیه هاى پزشکى / پرهیز از مراجعه به پزشک تا سر حدّ امکان).
15) ر. ک : دانش نامه احادیث پزشکى : ج1 ص91 ح 73.
16) ر. ک : دانش نامه احادیث پزشکى : ج 1 ص 93 ح 78.
17) ر. ک : دانش نامه احادیث پزشکى : ج1 ص 169 ح 209.
18) الأمالى ، طوسى : ص537 ح1162 ، مکارم الأخلاق : ج2 ص379 ح2661 ، بحار الأنوار : ج77 ص89 ح3.
19) غرر الحکم : ح 2860.
20) غرر الحکم : ح 6731 و 6823 ، عیون الحکم و المواعظ : ص370 ح6247.
21) ر. ک : دانش نامه احادیث پزشکى : ج1 ص 69 ح 35.
22) ر. ک : ص 390 ح 10713.
23) ر. ک : دانش نامه احادیث پزشکى : بخش یکم / فصل دوم : آداب طبابت و وظایف طبیب / مسئول بودن پزشک در صورت به بار آوردن خسارت. براى آگاهى از جزئیات احکام مربوط به ضمان ، به کتاب هاى فقهى مربوط به ضمان و عدم ضمان پزشک ، رجوع شود.