3 / 1
شُروطُ الآمِرِ والنّاهی
9045.رسول اللّه صلى الله علیه و آله : لا یَأمُرُ بِالمَعروفِ ولا یَنهى عَنِ المُنکَرِ إلّا مَن کانَ فیهِ ثَلاثُ خِصالٍ : رَفیقٌ بِما یَأمُرُ بِهِ رَفیقٌ فیما یَنهى عَنهُ ، عَدلٌ فیما یَأمُرُ بِهِ عَدلٌ فیما یَنهى عَنهُ، عالِمٌ بِما یَأمُرُ بِهِ عالِمٌ بِما یَنهى عَنهُ .(1)
3 / 2
أدَبُ الأمِرِ
9046.رسول اللّه صلى الله علیه و آله : مَن أمَرَ بِمَعروفٍ فلیَکُنْ أمرُهُ ذلکَ بِمَعروفٍ .(2)
3 / 3
ذَمُّ مَن یأمُرُ بِما لا یأتی
الکتاب
» یَأَیُّهَا الَّذِینَ ءَامَنُواْ لِمَ تَقُولُونَ مَا لَا تَفْعَلُونَ – کَبُرَ مَقْتًا عِندَ اللَّهِ أَن تَقُولُواْ مَا لَا تَفْعَلُونَ » .(3)
3 / 1
شرایط امر کننده و نهى کننده
9045.پیامبر خدا صلى الله علیه و آله : امر به معروف و نهى از منکر نکند، مگر کسى که سه خصلت در او باشد: در امر و نهى خود، طریق مدارا پیش گیرد؛ در امر و نهى خود، به عدالت رفتار کند؛ و به آنچه امر و نهى مى کند، دانا باشد.
3 / 2
ادب امر کردن
9046.پیامبر خدا صلى الله علیه و آله : کسى که به کار خوبى فرمان مى دهد، باید این فرمان دادن را با شیوه خوبى انجام دهد.
3 / 3
نکوهش امر کننده اى که خود انجام نمى دهد
قرآن
«اى کسانى که ایمان آورده اید! چرا چیزى را مى گویید که انجام نمى دهید؟ نزد خدا سخت ناپسند است که چیزى را بگویید و انجام ندهید» .
» أَتَأْمُرُونَ النَّاسَ بِالْبِرِّ وَ تَنسَوْنَ أَنفُسَکُمْ وَ أَنتُمْ تَتْلُونَ الْکِتَبَ أَفَلَا تَعْقِلُونَ » .(4)
الحدیث
9047.رسول اللّه صلى الله علیه و آله : یُؤتى بِالرَّجُلِ یَومَ القِیامَةِ فیُلقى فی النّارِ ، فتَندَلِقُ أقتابُ بَطنِهِ فیَدورُ بِها کما یَدورُ الحِمارُ فی الرَّحى ، فیَجتَمِعُ إلَیهِ أهلُ النّارِ فیَقولونَ : یا فُلانُ ، ما لَکَ ؟ ألَم تَکُن تَأمُرُ بِالمَعروفِ وتَنهى عَنِ المُنکَرِ ؟ ! فیَقولُ : بَلى کُنتُ آمُرُ بِالمَعروفِ ولا آتیهِ ، وأنهى عَنِ المُنکَرِ وآتیهِ .(5)
9048.عنه صلى الله علیه و آله – لعِبد اللّه بن مسعود -: یَابنَ مَسعودٍ ، لا تَکُنْ مِمَّن یُشَدِّدُ عَلَى النّاسِ ویُخَفِّفُ عَن نَفسِهِ ، یَقولُ اللّه ُ تَعالى : «لِمَ تَقولونَ ما لا تَفعَلونَ» ؟!(6)
«آیا مردم را به نیکى فرمان مى دهید، ولى خود را فراموش مى کنید ، با این که شما کتاب [خدا]را مى خوانید؟! آیا [هیچ]نمى اندیشید؟!» .
حدیث
9047.پیامبر خدا صلى الله علیه و آله : در روز قیامت، مردى را مى آورند و در آتش [دوزخ] مى افکنند و روده هایش از شکمش بیرون مى ریزد و در آن جا ، مانند خرِ آسیاب مى چرخد. دوزخیان ، دور او را مى گیرند و مى گویند: فلانى! چه شده است؟ مگر امر به معروف و نهى از منکر نمى کردى؟ پاسخ مى دهد: چرا، امر به معروف مى کردم؛ امّا خودم عمل نمى کردم. نهى از منکر نیز مى کردم؛ لیکن خودم مرتکب آن مى شدم.
9048.پیامبر خدا صلى الله علیه و آله – به عبد اللّه بن مسعود -: اى پسر مسعود! از آنان مباش که بر مردم ، سخت مى گیرند و بر خود ، آسان. خداوند متعال مى فرماید: «چرا چیزى را مى گویید که خود ، عمل نمى کنید؟» .
سخنى درباره شرطیت ائتمار در وجوب امر به معروف و نهى از منکر
احادیث رسیده از پیامبر صلى الله علیه و آله در باره واجب بودن امر به معروف و نهى از منکر بر فرد غیر عامل، متفاوت است ؛ امّا تقریباً هیچ یک از فقیهان ، وجوب امر به معروف و نهى از منکر را مقیّد نکرده و آن را از اطلاق ، خارج نساخته اند.(7) آنان ، به هنگام ذکر شروط آن ، هیچ اشاره اى به لزوم عامل بودن آمِر به معروف و ناهى از منکر ننموده اند.(8) شیخ محمّد حسن نجفى ، مؤلّف جواهر الکلام ، به این مسئله پرداخته و یکْ یکِ احادیث مقیّد کننده را توجیه کرده است.(9) او دلیل اصلى ادّعاى خویش را که به عموم فقیهان شیعه نسبت مى دهد، اطلاق دلیل هاى امر به معروف و نهى از منکر مى داند، اعم از آنچه در قرآن و سنّت و یا اجماع آمده است. او افزوده است که
حصر اشتراط شروط وجوب امر به معروف و نهى از منکر به وسیله فقها در چهار چیز : علم داشتن به معروف و منکر، احتمال تأثیر دادن، اصرارِ فاعل بر مُنکر و مفسده نداشتن آن امر و نهى نیز ، ظاهر در این مطلب ، یعنى عدم اشتراط شرط دیگرى، مانند : «ائتمار (عمل کردن آمر به آنچه امر مى کند)» و «انتهاء (ترک کردن ناهى ، آنچه را از آن نهى مى کند)» است.(10) گفتنى است که اساساً امکان ندارد هر کسى بتواند همه معروف ها را انجام دهد تا سپس به آنها ، دعوت کند . نیز نمى توان با شرط کردن «انتهاء»، بهانه به دست کسانى داد که به دلیل خطاى گذشته خود، از وظیفه نهى از منکر، دست مى شویند ، هر چند از نظر اخلاقى و نیز تأثیربخشى امر بر مخاطب، لازم است که فرد آمر و ناهى، خود به گفته خود ، پایبند باشد، امّا این یک شرط اخلاقى است ، نه فقهى .(11)
1) النوادر للراوندی : ص 143 ح 195 عن الإمام الکاظم عن آبائه علیهم السلام ، بحارالأنوار : ج 100 ص 87 ح 64.
2) کنز العمّال : ج 3 ص 66 ح 5523 عن ابن عمرو.
3) الصفّ : 2 و 3.
4) البقرة : 44.
5) تفسیر القرطبی : ج 1 ص 366 عن أسامة بن زید.
6) مکارم الأخلاق : ج 2 ص 361 ح 2660 عن عبداللّه بن مسعود ، بحارالأنوار : ج 77 ص 109 ح 1.
7) شیخ محمد حسن نجفى مى گوید: شیخ بهایى ، در کتاب الأربعین از عالمى نقل نموده که او چنین شرطى را قائل بوده است، امّا نشانى از او به دست نمى دهد (ر .ک : جواهر الکلام: ج 21 ص 373).
8) ر . ک : الکافى ، حلبى : ص 265، النهایة ، طوسى : ص 299، المهذّب ، ابن برّاج : ج 1 ص 341، الوسیلة ، ابن حمزه طوسى: ص 207، السرائر: ج 2 ص 22، شرائع الإسلام: ج 1 ص 259، قواعد الأحکام: ج 1 ص 525 ، تحریر الوسیلة: ج 1 ص 467.
9) مانند این که عمل کردن را شرط واجب دانسته ، و نه شرط وجوب، و یا روایات مخالف را متوجّه به نکوهش آمر غیرِ عامل دانسته است، نه آن که در پىِ اعتبار شرط باشد که در این صورت ، با احادیث «ذمّ من یأمر بما لا یأتى» یا «ذمّ غیر العامل بما یأمر به» ، هم جهت مى شود (ر.ک: جواهر الکلام: ج 21 ص 374 ، جامع المدارک، خوانسارى: ج 5 ص 406).
10) ر. ک: جواهر الکلام: ج 21 ص 372.
11) این توضیح ، توسط فاضل ارجمند جناب آقاى عبدالهادى مسعودى تهیّه شده است.